نتایح جستجو

salam ar modire modiran...ghazal khano0o0o0om .khooin azizam? man haminja...vasate sholooghie tehran :) dargire defa az ppayan name oodam .manam delam tang shode...merci ke cheraghe inja ro roshan negah dashti:heart::gol:

یادت ای دوست بخیر... مهربانم خوبی؟ (: :redface::w38:

عیدتون مبارک-درسته رفتم اما یادتون همیشه با منه عیدتون مبارک-درسته رفتم اما یادتون همیشه با منه چگونه خاك نفس مي كشد ؟ بياموزيم : شكوه رستن اينك : طلوع فروردين ! گداخت آنهمه برف دميد اينهمه گل شكفت اينهمه رنگ ، زمين به ما آموخت ز پيش حادثه بايد كه پاي پس نكشيم مگر كم از خاكيم نفس كشيد...

بادی که گندم زارو عاشق کرد... تو مثل یک نسیم گذرا از زندگی من رد شدی اما من همچنان از مواجهه با تو در نوسانم... مثل خوشه های گندم... بی قرار و زرد... امروز بهار شروع شد... اول ربیع الاوله ولی... این زمستونم به یاد تو می مونم...

همن صبح...همین اول هفته دنیا به من یادآوری کرد که سرد است... هوا... تو... گاهی روزها، ...دلم.

اکثر ثانیه ها خاکستری هستند... اما شکر که حداقل سیاه نیستند... همین است انگار دنیا..چرا منتظرم بهتر شود.. اگر انتظار کشیدن رو کنار بگذارم... گمانم زندگی به کامم باشد

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

واقعیته خانم :smile: تو هم همینطور

شکر خدا که آباده... همیشه آباد باد... تالار مدیریت و مدیر و مدیرانش :)

گاهی آدم ها گریه می کنند...نه به خاطر اینکه ضعیف هستند, بلکه به این دلیل که مدت زیادی قوی بودند...

سلام سونیا جان... خیلی شرمنده دوست مهربونم... شکر خدا....تو خوبی؟ بله من گیلانی هستم اما روزگار ما رو برای درس و کار به تهران دعوت کرد :smile:

سلام، ممنون... من قصد داشتم کاری بکنم برای تالار اما اوضاع کارو زندگیم طوری شد که حتی وقت برای استراحت هم کم میاوردم.. برا همین بر خلاف میلم هیچ کاری برای تالار نکردم که شایسته تشکر باشه... ممنون لطف دارین،منم خوشحالم جمع شما دوستان رو اینجا میبینم ...با اینکه نمی تونم تو جمعتون مستمر حضور...

سلام دوستای عزیزم مهمون سر زده نمی خواین؟ امشب یاد گذشته افتادم...سبی که این تاپیکو راه انداختم اینجا خیلی با الانش فرق داشت ممنون از همتون...مرسی از تو غزل عزیز به خاطر مدیریت شایسته ای که داشتی....خیلی حس خوبیه اولین مدیر تالار مدیریت بودن :) مرسی از همه همه همه تون....حتی بابت یک پستی که...

چرا دنیا با آرزوهای دور و دراز آمیخته شده خدایا من رو رها نکن... نگذار از اصل دور بشم... کمکم کن

فرداها می رسند... سالهاست که آمده اند رسیده اند گاهی بر خلاف میلم و گاهی هم همانطور که من خواستم گذشته شد,کلی از عمرم! دستانم را نگاه می کنم...جیبهایم را...دلم را...کنارم را.. که ببینم از گذشته چه دارم...چه برداشته ام کار لحظه های خستگی من است,مرور آرزوها...

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ...

بهانه... بهانه... گاهی هیچ دلیلی برای ادامه دادن برایم نمی ماند و هیچ دلیلی جز ترس جلودار من برای تمام کردن همه چیز چیست... گاهی دلیل ها را نمی فهمم...نه! گاهی نه!...بیشتر اوقات نمی فهمم و بیشتر اوقات زندگیم رنگ تحمل می گیرد و ثانیه ها رنگ گذراندن و روزها رنگ انتظار ناامید شده حتما شنیده ای...

برای اینکه کسی مال تو بشه هیچ وقت التماس جواب نمی ده هیچ وقت اصرار کارگشا نیست...اگر بخواد بره....ممکنه بتونی طولش بدی ...رفتنش رو عقب بندازی ولی بالاخره میره اینها درسهاییه که شنیدنش باعث نمی شه آدم یار بگیره انگار حتما باید تجربه کنی... خیلی مهربون بودن خوب نیست...انگار قانون عرضه و تقاضا همه...

من تو را دوست دارم... تو او را ! او دگری را ، و دیگری مرا... و ما همه تنهاییم ...

ولی من هرچقدر بیشتر دقت می کنم به این نتیجه می رسم که نمی شه هیچ اصلی رو تجویز کرد مبنی بر اینکه پسرها به حجاب توجه می کنند یا زیبایی یا اخلاق یا هرچیزی دیگه... چون واقعا موقع حرف زدن هر کسی ارزش هاش رو می گه ولی موقع انتخاب نمی دونم چی تاثیرگذاره که گاهی خیلی تناقض دیده می شه بین چیزی که آدم...