یه روز مادر بزرگم از دستم عصبانی شده بود خیلی هم پیره ...
منم خیلی باهاش شوخی میکنم ...
داشتم باهاش شوخی میکردم که یهو اومد که بگه خفه شو
گفتش کم خفه شو .. میزنم پهن شی وسط قالی هاااااااااااااا ...
(پیر زن 80 ساله با یک لگد نوه اش را پهن زمین کرد ...)