نتایح جستجو

  1. آذر دخت

    درخواست تغيير نام كاربري

    سلام... میشه لطفاً نام کاربری منو به «آدرک» تغییر بدید. ممنون...
  2. آذر دخت

    سلام و علیکم و رحمت الله..... خوبی برادر؟؟

    سلام و علیکم و رحمت الله..... خوبی برادر؟؟
  3. آذر دخت

    سلام.... خوبی؟؟؟؟ از باشگاه چه خبر؟؟؟ یه مدت نیومدم اتفاق خاصی نیفتاد؟؟

    سلام.... خوبی؟؟؟؟ از باشگاه چه خبر؟؟؟ یه مدت نیومدم اتفاق خاصی نیفتاد؟؟
  4. آذر دخت

    مرسی از درخواست دوستیت :gol::gol::gol:

    مرسی از درخواست دوستیت :gol::gol::gol:
  5. آذر دخت

    مرسی از درخواست دوستیت :gol::gol::gol:

    مرسی از درخواست دوستیت :gol::gol::gol:
  6. آذر دخت

    خواهش می کنم عزیزم :gol:

    خواهش می کنم عزیزم :gol:
  7. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  8. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  9. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  10. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  11. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  12. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  13. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  14. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  15. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  16. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  17. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  18. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  19. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
  20. آذر دخت

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و...

    گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر می کنم ... به آدمای گرفـــتارتر، مـــریض تر، تنـــهاتر ... اون وقته که از ته دل میگم: خدایا شکــــرت
بالا