من یه شکلات گذاشتم توی دستش
اون یه شکلات گذاشت توی دستم
من یه بچه بودم؛ اونم یه بچه بود
سرم رو بالا کردم ؛ سرش رو بالا کرد
دید که منو میشناسه !
خندیدم ...
گفت "دوستیم؟!
گفتم " دوست دوست "
گفت " تا کجا؟!
گفتم " دوستی که تا نداره ...
گفت " تا مرگ!
خندیدم و گفتم " من که گفتم تا...