نتایح جستجو

  1. mohammad98

    پند عابد

    ممكن اين مطلب تكراري باشه ولي بازم ميتونه جالب باشه گویند: صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران ، همه او را شناختند؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت . نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست ...
  2. mohammad98

    بيايد خدا رو شكر كنيم

    سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد میان به شکر چو بستیم بند ما بگشاد به جان رسید فلک از دعا و ناله من فلک دهان خود اندر ره دعا بگشاد ز بس که سینه ما سوخت در وفا جستن ز شرم ما عرق از صورت وفا بگشاد ادیم روی سهیلیم هر کجا بنمود غلام چشمه عشقیم هر کجا بگشاد پس دریچه دل صد در نهانی بود که...
  3. mohammad98

    زندگی انسان طنز گونه

    خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود. خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم...
بالا