ناامنی! ناامنی! ناامنی!
هر جا که پا می گذاری اول به چشم هایت خیره می شوند و بعد قد و بالایت را برانداز میکنند و سپس آشکارا فکر میکنند که چگونه می توانند دست به سوی هستس ات دراز کنند.
انگار نه آدم,که لقمه ای هستی که در زمین راه میروی.
عکس جواد را گذاشتم یک طرف و شیشه قرص ها را طرف دیگر...