چه نا زیباست آن عشقی که معیارش زمان باشد و یا آن "دوستت دارم" که جادوی زبان باشد چه نا زیباست در سویی بخندد با کسی با لیلا و در سویی دیگر مجنون دلش با دیگران باشد چه دلگیر است ایامی که عاشق در تب دلبر، و دلبر بی خبر سرگرم بزم ناکسان باشد! به یک آنی دلی را بشکنند و ریشه ای سوزند که این حق مسلم از...
وحشت از عشق که نه،ترس ما فاصله هاست
وحشت از قصه که نه ،ترس ما خاتمه هاست
ترس بیهوده نداریم،صحبت ازکشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست
چطور بزارم تو بري بدون تو زود مي ميرم تورو خدا پيشم بمون تا با تو آروم بگيرم اگه بري دق ميکنم ميشکنه قلب نازکم جون منو جون خودت با من بمون عروسکم کي گفته که خيالي نيست وقتي برام خيالي هست تو رفتي اما نميشه دفتر خاطراتو بست
و پزشک یرای بیماری که به بهبودی اش امیدی نیست آخرین نسخه را می نویسد: جمله دوستت دارم هر 8 ساعت یکبار...
و شاد این تنها دروغی باشد که روابط عاشقانه را زنده نگه میدارد ، نمیدانم تا کی!!!
بعضی وقت ها تو بدترین شرایط هستی دوست داری هیچکس پیشت نباشه و فقط اون کسی که دوستش داری باشه کنارت تا بهت آرامش بده اما درست بر عکس این قضیه پیش میاد همه هستن کنارت اما اونی که
باید باشه نیست.......
تو را دوست میدارم ...
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به ارزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می...
هنوز هم منتظرم
دارم دق می کنم تحمل ندارم
دیگه خسته شدم دارم کم میارم
دلم تنگ شد ه و دیگه نا ندارم
همش فکر تو ام همش بی قرارم
دیگه اشکی برام نموده که بخوام
برات گریه کنم فدای دو چشات
دلم داره واسه تو پر پر می زنه
تو رفتی و هنوز خیالت با منه بدونه تو کجا برم کنار کی بشینم
تو چشمای کی خیره شم...
نسیم دلکش کویت
مرا از عشق می راند
ولی تنها ترین شبنم
سرود عشق می خواند
من اما چشم هایم را
برای عشق می شویم
و با هر قطره ی اشکم
تو را در عشق می جویم
ولی افسوس که باور
نداری هر چه می گویم
قدم در وادی عشقت نهادم
شده پیچک که می پیچد به سویی
شدم همسایه لیلا و مجنون
شدم باران که می بارد به جویی
به بامم ماه در پیراهن ابر
به دستم نور سرخ و زرد و آبی
شکوفه می کند یادت همیشه
اتاقم پر شده از یادگاری
ستاره می درخشد در شب من
نشسته ایه های عاشقانه
به آوازی که خفته بر لب من
شبی دیدم به...
من از این تنهایی
از این که دیر می آیی
از این که روزی به من بگویی
تو به من نمی آیی
می ترسم....
چرا نمی دانی تو
چگونه بی تو زمان میگذرد
بارها این را از خودم می پرسم
من می ترسم...می ترسم...
لا ای آنکه خواب از چشمها بردی
تو را آرامش شب ها گوارایت
نهال خنده مهمان لبانت
تو ای با مذهب عشاق بیگانه
برایت عاشقی را آرزو دارم
الا ای آنکه گریاندی مرا تا صبح
برای تو، هزار و یک شب آرام و پر لبخند را
من آرزو دارم
تو را ای آرزویت، قفل بر لب ها
برای تو، کلید فهم معنای تفاهم آرزو دارم...