آخرين روز
بالاخره تمام شد، نمرههاشان را دادم و خلاص. پلهها را که دوتا یکی پائین میآمدم هنوز صدای بچهها را میشنیدم که "استاد" را با تأکید بر "س" و "آ"ی کشیده ادا میکردند: اُسّتاااااد، اُسّتاااااد، اُسّتاااااد ... مثل آدمی که دوران محکومیتش را تمام کرده و برای آزاد شدن عجله دارد خودم را...