نتایح جستجو

از پیگیریتون ممنونم. یه مدت پیگیر مراسم ازدواج بودم. ان شاءالله به زودی بر می گردم. طاعاتتون قبول التماس دعا یا علی

سلام با توجه به اینکه اخیرا به سایت مراجعه کردم گویا تاپیک ولایت فقیه با مشکل فنی مواجه شده، لطفا موضوع رو بررسی کنید! منتظر خبر شما هستم

مولا سلام.... باز هم امده ام با دلي پر از غصه! قرار ما اين نبود مولا! شكايت مي كنم..... قرار ما اين نبود............ به اين اميد مي نويسم كه نامه ام را بخوانيد... مولايم.... به دستان پر مهرتان نياز دارم..... مي دانيد چه مي گويم... مي دانيد...مي دانيد... مي نويسم تا آرام شوم مي نويسم تا اشك هايم...

ماه ها بود كه حس و حال امشب را نداشتم... بي اختيار اشك مي ريزم..مي بارم....! مولا...... اين ماه رمضان هم بي حضور شما شروع شد... و اين غم كه پاياني ندارد...! . . . مولايم... ايستادگي مي كنم...مي مانم...جان مي دهم در راهي كه تو مي خواهي در آن بمانم..... اما مولا...بي كمك خودت هرگز نمي...

بسم رب الشهدا... اين تاپيك باب جديدي در زندگي من باز كرد.... به خدا هنوز هم نمي تونم از شرمندگي انچه با من كردند دربيايم. . . دوستان خوبم...قدر تك تك لحظاتي رو كه به ياد شهدا هستيد رو بدونيد. و مطمئن باشيد قبل از اينكه شما ياد شهدا كنيد، اونا خواستند كه شما به يادشون بيوفتيد.... . . شكر...يا رب!

سلام مولایم.... نمی دانستم روزی شک.... یا مهدی خودت یاورمان باش

رفتی؟:(

نگین خونه ای؟

عزییییییییییییییزم گفتم که متاسف نشدم! برام تعریف کن ببینم این آقای خوشبخت کی هست؟!

کامل و جامع ها.... کی بهت زنگ بزنم؟

نه عزیزم متاسف نمیشم. پس عطی می دونه؟! عجب! نگین میشه برام تعریف کنی؟

فدای تو عزیییییییییییزم اول اینکه: پیامتو ادیت کن، اینجا دشمن کم ندارم. ایشالا مفصل برات تعریف می کنم. دوم اینکه: دلم خواست خوندم :D هههههههههههههههههههه (شوخی) بعد هم اینکه: نه بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا:eek: راس میگی؟:eek: پس درست حدس زدم؟:eek: چرا؟ کی؟ کجا؟ چطور؟

جواب پیام خصوصیمو هم که ندادی!

یوهوووووووووووووووووووووووووووووو جواب نمی دی؟؟؟

نگین!!! این آقای علی تلاش چی می گه؟ عاشق شدی؟؟؟؟؟؟!!!!!! ببخشید ها البته! چشمم افتاد یهو به پیام هاش!

به به به سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

ازش مي پرسم حتما...! راستي... من آي دي فدايي رو دارم. بهت مي دم باهاش حرف بزن. . . . آبجيا.... شبتو بخير... اين كمر ديگه نمي كشه.... خيلي خيلي خوش گذششششششت

آبجي آوا... من خيلي خسته ام. نمي دونم چرا به محض اينكه روي صندلي رو به روي كامپيوتر ميشينم كمر درد ميگيرم. اينجوري نبودم ها..... خلاصه كمره داره نصف ميشه. با اجازه ت برم. خيلييييييييييييييييييي خوشحال شدم شبت بخير

اي واي قهر چرا؟ تو هستي! مطمئنم! ازش بپرس در مورد تو هم با من حرف زده بود. شايد وقت نكرده هنوز بهت بگه

نه....منم خبر ندارم!!!! اتفاقا تو گفتمان براش صندلي داغ گذاشته بودند...اصلا خبري ازش نشد! نگران شدم ها....