نتایح جستجو

فصل اول :gol: خانه ي بزرگ و زيبا واقع در قسمتهاي اعيان نشين و بي سر و صداي منطقه در سكوتي وهم انگيز رفته بود و شايد نه قطعا براي اولين بار بود كه دخترك اين چنين هراسان در اتاقي كه به او اختصاص داده شده بود روي تخت دو نفره ي شكيل پوشيده از روتختي بسيار زيبا و ابريشمي نشسته و زانوها را در بغل...

روی جعبه سشوار: از استفاده در هنگام خواب جدا خودداری کنید! روی جعبه چیپس: شانس خود را برای برنده شدن بیازمایید. احتیاجی به خرید نیست، جزئیات در داخل جعبه می‌باشد! روی جعبه یکی از غذاهای منجمد: پیشنهاد میشود در حالت غیر منجمد مصرف نمایید! روی جعبه پیتزا: لطفا جعبه را سروته نکنید! روی قوطی...

آخرین عکسهای منتشر شده از حسام نواب صفوی، سوپر استار ایرانی در مراسم جشن اخراجی ها، نشان از رفتار و آرایش جدید و خاص ظاهر این هنرپیشه دارد، بطوری که احساس می‌شود نواب صفوی تلاش می‌کند شبیه "الویس پرسلی" خواننده و هنرپیشه معروف آمریکایی شود! حسام نواب صفوی در مراسم جشن اخراجی ها

سلام به همه دختراي گل باشگاه . روز همتون مبارك ...:w33: امروز دل زميني من زار ميزند نام بلند و سبز تو را جار ميزند بانوي مهربان غزلهاي عاشقي قلبم به اشتياق تو سرشار مي زند :gol: ميلاد با سعادت حضرت معصومه و روز دختر مبارك:gol:

سلام به همه دوستان گل و رمان خونم . :gol: حالا كه به سلامتي رمان كسي پشت سرم آب نريخت رو با كمك دوستان تموم كردم ( چون واقعا تعداد صفحاتش زياد بود) مي خوام يك رمان جديد رو براتون بزارم ولي اين دفعه گفتم كه شما اين رمان رو انتخاب كنيد چون شايد شما سليقه من رو دوست نداشته باشيد . من اين رمان هاي...

دوست داشتيد اگه خدا شما رو يك انسان نيافريده بود جاي كدام يك از حيوانات بوديد ؟؟

۵صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب….. ۶ صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره . ۷صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره!!!!!!!! ۸ صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم ۱۸ کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب...

از گفته ی مأمور قطار به شدت از جا پریدم و با حیرت گفتم : چی؟ منظورتون چیه؟ مأمور قطار که از حیرت من و طرز برخوردم به شدت ترسیده بود آهسته گفت : این آقا با شما همسفر هستن . و به مرد جوانی که در تاریکی عقبتر از اون ایستاده بود اشاره کرد. دوباره با همون لحن گفتم : مثل اینکه به عینک احتیاج...

رمان بوسه تقدير :gol: فريده شجاعي 1 با صداي مهماندار هواپيما از عالمي كه در آن غرق بودم بيرون آمدم . مهماندار اعلام كرد كه هواپيما هم اينك در فرودگاه بين المللي مهرآباد به زمين نشسته است . من كه تشنه ديدن خاك وطنم بودم چشمانم را گشودم و بوي شهر را با تمام وجود استنشاق كردم.از پنجره...

كلاس در سكوت سنگيني فر رفته بود . تنها صداي قدمهاي آقاي بهرامي دبير تاريخ سكوت را مي شكست .گه گاهي بالاي سر يكي از بچه ها مي ايستاد و به پاسخ هايشان خيره ميشد . خودكار در دهانم بود ودرآن را ميجويدم و پشت سر هم آهسته تكرار ميكردم:منگوقاآن پس از مسلمان شدن چه نامي اختيار كرد ؟ اه !چرا يادم نميامد...