mani24
پسندها
36,383

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شما چرا یهویی غیب میشین؟
    تقصیر خودتونه اگر میزتونو داده بودین به من وقت بیشتری داشتین


    عشق من

    مرابه ساحل دلت بخوان ......به ان سپیده دم ....به ان نوازش حریم حباب های ترانه خوان ....

    به صحنه ی حدیث دل ....


    به دیدار مرغان دریایی .....

    به حلقه ی دستان پیچیده در حصار تن ...

    به فصل شکوفه ها ....

    به دفتر طنین واژگان عشق ....

    به اغوشت بخوان ..
    چه احساسیت از عمق طبیعت جان ستاندن ....و در اغوش صخره ها جان سپردن به اب های ترنم

    نواز عشق ..که زندگی را بخود تشبیه میکنند ...

    احساسی از ارامش ......

    احساس نگاهی بسته درنگاه پرواز ....پرواز با پرندگان از شاخه های منتظر به باد .......

    من محوم ...من ...محو به تماشای قطره های عشقی که مرا را از نو حیات میبخشند ....

    چه احساسیت .....رود مرا به تصویری از جنس میکشد .....صخره ها مرا به تن عریان میکنند ...

    و من عریان با هستی لا یزال در یک کالبد یکی میشوم ..پرورش می یابم و ارامشی بی وصف

    هدیه میگیرم ........

    دوست دارم ....شنیدن ترنم بازگشت به رویایی که حکم به زیستن با عشقی به گل های ارغوانی عاشق را

    دوست دارم بهاری شوم ....به مانند شکوفه هایی که زندگی را ازوجودخود به دنیای اطرافشان

    موهبت میبخشند ..

    .دوست دارم ....این زیستن از جنس عشق همراه طبیعتی عاشق را ...

    من ...رهایم ....رها از خودم ........از دنیا .....

    من ارارمم .....ارام به احساسی ناب در رویایی از باد ...

    مانی


    دستانت را به دور گردنم حلقه کن .......بگذار لبهایمان همه ی فاصله ها را بردارند ..........

    پلکهایمان ...........نوازش کنند یکدیگر را .........ترنم هم اغوش بودنمان ..........در اسمان .....به دور از زمین .......

    در مکانی مملوء از عشق ........

    اسمان با احساسمان هم اوا میشود و ترنم عشق را با بارش باران مینوازد ..........زندگی من .....



    شاهزاده ی قلب من

    در پناه شب مهتابی عشق ....انجا که عاشقان ..... کتیبه ی دلدادگی چشمان اسمان راقرائت میکنند ...

    من نگاهم به انتظار چشمان عاشقانه توست ......

    جز تو عشقی نخواهم که من عاشق توئم ....

    ای ارامش دمیده شده در دقایق من ..

    بر من بتاب ......ای ماه شب های من ......

    حک کن بر لحظه های زندگی ام حضورت را .....

    من ...لیلای تو ...امواج دریایی درونت را در خود میدانم و میکاوم .......شاید که دلتنگی ام را درمانی باشد ...

    مرا در تلاوت صفحه های عشق هم صدا باش یار من .....
    شاهزاده ی قلب من

    در پناه شب مهتابی عشق ....انجا که عاشقان ..... کتیبه ی دلدادگی چشمان اسمان راقرائت میکنند ...

    من نگاهم به انتظار چشمان عاشقانه توست ......

    جز تو عشقی نخواهم که من عاشق توئم ....

    ای ارامش دمیده شده در دقایق من ..

    بر من بتاب ......ای ماه شب های من ......

    حک کن بر لحظه های زندگی ام حضورت را .....

    من ...لیلای تو ...امواج دریایی درونت را در خود میدانم و میکاوم .......شاید که دلتنگی ام را درمانی باشد ...

    مرا در تلاوت صفحه های عشق هم صدا باش یار من .....

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی نم نم باران چشمان من ؟؟؟ دلتنگم ...

    زندگی من ..



    عشق من

    بی من چه ساده رفتی .....چه ساده از اینجا گذشتی عشق من .....

    نفسم بند میاید در جایی که بازدم نفسهای تو نیست ........چه ساده رفتی عشق من ...

    کجایی که عطر تنت را به ثانیه های تنفس عاشقانه ام هدیه دهی ........

    چگونه بی تو زیستن توانم ان زمان که توئی اوای اشنای هر سخن از قلب من ....

    کجایی که هر فاصله ای که بین عشقمان شعله میکشد مرا بی تابی فراگیر میشود ...

    دلم تنگ است .....دلم تنگ است نفس کشیدن در اغوش تو را ......دلم تنگ است نوازش دستان تو را عشق من ...

    دوستت دارم ....



    نفسم

    عشق من ...

    چقدر بیتابم در این لحظات که نیستی و یادت را به اغوش میکشم ....

    چقدر بیتابم ...

    چقدر بیتابم این لحظات را که دوریت را به رخ عاشقانه های من میکشند ...

    ای کاش ......می امدی و نمیگذاشتی که روزگار فاصله ها برای عشقمان علم کنند ...

    ای کاش بیایی و مرا با خود به سرزمین قلبت به حصار زیبای اغوشت بری ...

    چشمانم خمار و مست از دیدار تو .........تنم گرم از اغوش تو ....

    من تو را میخواهم .....لحظه های با تو بودن را ....

    تو را ...

    عشق من ...


    عشق من ...

    چقدر بیتابم در این لحظات که نیستی و یادت را به اغوش میکشم ....

    چقدر بیتابم ...

    چقدر بیتابم این لحظات را که دوریت را به رخ عاشقانه های من میکشند ...

    ای کاش ......می امدی و نمیگذاشتی که روزگار فاصله ها برای عشقمان علم کنند ...

    ای کاش بیایی و مرا با خود به سرزمین قلبت به حصار زیبای اغوشت بری ...

    چشمانم خمار و مست از دیدار تو .........تنم گرم از اغوش تو ....

    من تو را میخواهم .....لحظه های با تو بودن را ....

    تو را ...

    عشق من ...


    نرگس


    عشق من

    بیا که دلتنگم .........

    بیا که اغوشم را برای داشتن حرارت اغوشت بی تابی محض است ...به مانند زمین ـ باران را .......به مانند گل ـ افتاب را ......

    این عشق را شاهدان گیریم ........که چه زیباست عشق در نگاه عاشقان .....

    بیا ..... که من سخت دلتنگم ......

    زندگی من ....




    دلم برایت تنگ است ....یار من ...

    دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ...

    یاد هست ؟؟

    این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ...

    نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ...

    ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت .....

    باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ...

    بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ...

    ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند ....






    [مسابقات هنری] - نظرسنجی انتخاب موضوع مسابقه نقاشی شماره 06
    "احسن الحدیث" ............................تاپیک ختم قرآن ویژه ماه رمضان 1436
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا