mech.shima
پسندها
2,618

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هرحقيقتي رو نمي نويسن که خانوووووووووممممم......همش برداشت منفي ميکني.....خو من حالا توجه کردم مدير شدي پس واسم تازگي داره نميخاي شيريني بدي چرا الکي بهونه مياري
    راستي اون جمله تو پرانتز زندگينامت جالب نيس ...راستي يادم رف مديرشدنتو تبرک بگم...خخخ
    اولا اين دخدره اسم داره اسمشم عسله..دوما اين دخدره دخمل ناز خودمه..سوما منم خوبم خبر سلامتي
    سيلااااااااااااام شيمايي....حال و بالدون خوبس؟
    دوماه از عيد رفته تازه ميگي سال نو مبارک...خخخخ....ميسي و همچنين.....من نبودم رفده بودم گل بچينم مامورشهرداري با بيل افتاد بجونم اش ولاشم کرد...خخخ
    قضاوت ممنوع

    هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبــر نـداری نخور !!
    حسـادت نـوعی اعتــراف به حقیــر بــودن خــویـش است.
    هــر قلبـى دردى دارد، فقـط نـحــوه ابــراز آن فــــرق دارد.
    بعضى ها آن را در چشمانشان پنهان ميكنند، و بعضى ها در لبخندشان!!
    خنده را معنی به سرمستی مکن
    آنکه میخندد غمش بی انتهــاست...!
    سلام دخمر مهربان و زیبام
    دوستت دارم
    خوبم خداروشکر تو خوبی گلم؟
    مرسی یاد من بودی بوس
    تنها خداست که میداند
    “بهترین”
    در زندگیت چگونه معنا میشود!
    من در این سال آن بهترین را برایت آرزو میکنم.

    سال نو با تاخیر مبارک:D
    ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻜﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
    ﻫﻮﺍ ﺧﻴﻠﯽ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻭﺗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ .
    ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺩﻳﺪﻧﺪ .
    ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺷﻜﺎﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ،
    ﻭ ﺟﺎﻡ ﻃﻼﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﺪ ،
    ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﻡ ﺯﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻳﺨﺖ .
    ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ،
    ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺧﻴﻠﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ،
    ﺍﮔﺮ ﺟﻠﻮﯼ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮﻡ ،
    ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ:
    ﭼﻨﮕﻴﺰ ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﯾﮏ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﺮﺁﻳﺪ ؛
    ﭘﺲ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﺩ .
    ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭼﻨﮕﻴﺰ ﻣﺴﻴﺮ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﯼ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻤﯽ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺏ
    ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺍﺳﺖ .
    ﺍﻭ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻦ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﮔﺸﺖ .
    ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯼ ﻃﻼﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﻴﻦ ﺳﺎﺧﺖ ،
    ﺑﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻟﻬﺎﻳﺶ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :
    ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ ؛
    ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﺪ .
    ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :
    ﻫﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺧﺸﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﺑﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﺍﺳﺖ ...
    ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ...
    ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻢ ،
    ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ،
    ﮐﻤﺘﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﯿﻢ ،
    ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﻫﯿﻢ
    نگاه همه به پرده سینما بود.
    (جشنواره فیلم های 10دقیقه ای بود به گمانم...)
    اکران فیلم شروع شد.
    شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق...
    دو دقیقه از فیلم گذشت
    سه ، چهار، پنج ...
    هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق!
    صدای همه درآمد.
    اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.
    ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
    و به یک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..

    جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.

    خدایا شکرت
    خورشید که باشی
    هر روز می آیی و هر روز میروی ، منظم و دقیق
    کسی قَدرت را نمی داند
    در حضورت سایه بانی جستجو می کنند
    سایه را می پسندند و بر تو ترجیح می دهند
    با آنکه تمام وجود و هستِ آن سایه از توست
    تمام زندگی شان را از تو دارند، اما از تو روی بر می تابند
    ولی ماه که باشی یک شب هستی و یک شب نیستی
    یک روز کاملی و یک روز ناقص
    همه شیفته ات می شوند، برایت می سرایند، عزیز می شوی
    حال آنکه ماه هم نور و زیباییش را از تو دارد
    خورشید باش، حتی اگر همه تو را نخواهند
    باز هم خورشید باش
    معدنِ نور معدنِ بخشش
    اجازه بده تا همگان فکر کنند
    تکراری بودن وظیفه توست
    اما باز هم خورشید باش
    تک و منحصر به فرد.
    قوی کسی است که,
    نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
    و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
    هر گاه زندگی را جهنم دیدی
    سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
    سوختن را همه بلدند!!
    زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
    با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
    یکی رفت و،
    یکی موند و،
    یکی از غصه هاش خوندو
    یکی برد و
    یکی باخت و
    یکی با قسمتش ساختو
    یکی رنجید،
    ""یکی بخشید""
    یکی از آبروش ترسید
    یکی بد شد،
    یکی رد شد،
    یکی پابند مقصد شد
    تو اما باش،
    """خدا اینجاست...!!
    با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
    فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
    و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
    هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
    و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
    پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
    و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
    خوشحالم که هستید..



    [نظرسنجی انتخاب کتاب] اولین دور هم خوانی تالار کتابخانه | بهار 94
    اميدوارم امسال سالي باشه واستون پر از شادي
    پر از هيجان،
    پر از خنده هاي بلند،
    پر از گريه هاي از سر شوق،
    پر از آخ جون گفتن و هورا کشیدن
    پر از بودن با كسايي كه دلتون ميخواد
    پر از دوست داشتن و دوست داشته شدن
    پر از عكس هاي يهويي
    پر از تا ظهر خوابيدن
    پر از لباس هاي رنگي رنگی
    پر از گرفتن دست كسي كه دوسش داري
    پر از دوست دارم هايي كه انتظارشو نداري
    پر از بغل كردن عزيز ترينات
    پر از تلفن هاي غير منتظره
    پر از سفر هاي دسته جمعي
    پر از مهربون تر شدن
    پر از عيدي
    پر از هواي خوب
    پر از امروز چه خوشگل شدي
    پر از تجربه هاي جديد
    پر از آهنگهايي كه باهاش خاطره داري
    پر از دوستاي قديمي
    پر از عشق
    و پر از لحظه هاي قشنگ و يواشكي...اميدوارم امسال از همه چيزهايي كه دوست داري پر باشه.
    با سلام
    ضمن تبریک سال نو، تالار هنر برگزار می کند ..




    منتظر حضور گرم شما هستیم | :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا