Д

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چرا میان
    ولی اردیبهشت اون وسطاش عالیه
    خیلی سبز و پر آبه
    طرف برادرشو نصیحت میکرده میگه وقتی ازدواج کردی اقتدار داشته باش ، مثل من !
    دیشب به زنم گفتم باید ساعت یازده آب گرم باشه ، اونم آبو گرم کرد !
    داداشش گفت ساعت یازده آب گرم میخواستی چیکار ؟
    گفت : آخه پوستم حساسه نمیتونم با آب سرد ظرف بشورم
    خخخ اخه دیر وقت بود ساعت 10 بود اگه میرفتیم رستوران بعدش خونه رفتن سخت میشد
    خوب شد تعارف کردم بیان خونمون وگرنه باید تا 2 شب تو حیاط میموندمم یخ میکردمم:biggrin:
    اههههوم خیلی بد شد :cry:
    خخخخ
    :crying2:
    شامم نداشتن اونا پشیمون شدم دعوتشون کردمم :D
    دیروز با دختر داییم و دختر خالم رفتیم بیرون دور بزنیم
    مامان و بابای منو برا اونا هم رفته بودن خونه مامانبزرگم موقع خدافظی من کلی گیر دادم بهشون که ترو خدا شام بیاین خونمون قرمه سبزیی داریم اونام یه ذره خجالت میکشیدن بیان ولی دوس داشتن بیان .رفتیم نوشابه و چیپس و اینجور چیزا هم گرفتم که با هم بخوریم کلی ذوق کردم که دارن میان شام خونمون به زور اوردمشون
    در خونه رو باز کردم دیدم اون در اهنیه که من کلیدشوو ندارم قفلهه:cry:
    بعد همه با هم شام رفتیم خونه دختر داییمیناا خخخخخخخ خیلی خجالت کشیدم کلی ضایه شدم:biggrin:
    توصیه هایی برای عید نوروز :
    امسال با ورود هر مهمان به خونتون با استفاده از کلمات :
    چقدر چاق شدی ، هیکلت به هم ریخته ، حیف اون هیکلت
    چیکار کردی با خودت و از قبیل اینا صرفه جویی کنید !
    ستاد حفاظت از آجیل و شیرینی عید
    از انزلی میای رشت یه میدون هست بهش میگن ایسگاه انزلی
    مستقیم بیای میرسی بلوار شهید انصاری سمت چپش تختیههه
    خیلی تختی رو دوس دارم:D
    اون پسره که مخ بود ولی یکم خودشو دیونه میگرفت بهم گفت بده برات ترجمه کنم... گفتم نه عاقا ولش کن اگه بازم بخوام ترجمه کنم از کجا پیدات کنم... ولی چه حالی میداد بهش بدم:D
    مقاله ها رو پرینت گرفتم:w12:.... چی خو از صبح تا شب کلاس داشتم یهو یاد مقاله ها افتادم پرینت گرفتمشون یه قدم جلو رفتم:D:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا