oil boy 90
پسندها
693

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گاهی آنقدر بدم می آید

    که حس میکنم باید رفت

    باید از این جماعت پُرگو گریخت

    واقعا می گویم

    گاهی دلم می خواهد بگریزم از اینجا

    حتی از اسمم، از اشاره، از حروف،

    ازاین جهانِ بی جهت که میا،که مگو،که مپرس!

    گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم بی هر چه آشنا،

    گوشه ی دوری گمنام

    حوالی جایی بی اسم،

    بعد بی هیچ گذشته ای

    به یاد نیارم از کجا آمده،کیستم، اینجا چه می کنم.

    بعد بی هیچ امروزی

    به یاد نیاورم که فرقی هست،فاصله ای هست،فردایی هست.

    گاهی واقعا خیال می کنم

    روی دست خدا مانده ام

    خسته اش کرده ام.

    راهی نیست

    باید چمدانم را ببندم

    راه بیفتم...بروم.

    ومی روم

    اما به درگاه نرسیده از خود می پرسم

    کجا...؟!

    کجا را دارم٫ کجا بروم؟.


    تو کجایی سهراب؟آب را گل کردند...چشمها را بستند و چه با دل کردند....
    وای سهراب کجایی آخر؟....زخم ها بر دل عاشق کردند....خون به چشمان شقایق کردند...
    تو کجایی سهراب؟که همین نزدیکی عشق را دار زدند،همه جا سایه دیوار زدند...
    ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی است!دل خوش سیری چند؟
    صبر کن سهراب قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیــــــــــــرم
    سلام بر دروازبانی که دیگه کلوپ نمیاد.........آسته میاد آسه میره که گربه شاخش نزنه..........!!!!!!!!!!11
    چرا نیستی داش عماد؟؟؟؟؟
    salam.ro0zeto0n bekheyr.man ye kilip dar morede akharin raveshe tolide kashi ya ye hamchin chizi mikham.az koja mitunam peyda konam?


    نبسته ام به کس دل

    نبسته کس به من دل

    چو تخته پاره بر موج

    رها رها رها من

    ز من هر آن که او دور

    چو دل به سینه نزدیک

    به من هر آنکه نزدیک

    از او جدا جدا من

    نه چشم دل به سویی

    نه باده در سبویی

    که تر کنم گلویی

    به یاد آشنا من

    ستاره ها نهفته اند

    در آسمان ابری

    دلم گرفته ای دوست

    هوای گریه با من
    تشریف بیار ابیدل خوشحال میشیم
    بدویید بیاید چه سر و صداییه!پارتی گرفتیم تولد مجید عزیز(jahan pahlevan)همتون دعوتید.......
    تو گفتی آن غير ممكن است، خداوند پاسخ داد همه چيز ممكن است،
    تو گفتی هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد، خداوند پاسخ داد من تو را دوست دارم،
    تو گفتی من بسيار خسته هستم، خداوند پاسخ داد من به تو آرامش خواهم داد،
    تو گفتی من توان ادامه دادن ندارم، خداوند پاسخ دادرحمت من كافی است،
    تو گفتی من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم، خداوند پاسخ داد من گامهای تو را هدايت خواهم كرد،
    تو گفتی من نمی‌توانم آن را انجام دهم، خداوند پاسخ داد تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی،
    تو گفتی ارزشش را ندارد،خداوند پاسخ داد ارزش را پيدا خواهد كرد،
    تو گفتی من نمی‌توانم خود را ببخشم، خداوند پاسخ داد من تو را ‌بخشیده ام،
    تو گفتی من می‌ترسم،خداوند پاسخ دادمن روحی ترسو به تو نداده ام،
    تو گفتی من هميشه نگران و نااميدم، خداوند پاسخ داد تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار،
    تو گفتی من به اندازه كافی ايمان ندارم، خداوند پاسخ داد من به همه به يك اندازه ايمان داده‏ام،
    تو گفتی من به اندازه كافی باهوش نيستم، خداوند پاسخ داد من به تو عقل داده‏ام،
    تو گفتی من احساس تنهايی می‌كنم، خداوند پاسخ داد من هرگز تو را ترك نخواهم كرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا