بهار,بهار را میخواهم که بگویم چه...!
چشمانت را داشته باشم زندگیم سبز است
به هزاران زور شود پیش روی من بهار
تو نباشی ,همه جا,همه چیزبرایم, مثل علف هرز است
هر که امد خوش امد,هر که رفته بسلامت
من تو را میخوام چون دلم به دلت وابستست
اگر روزی در این دنیا سر امد زندگیم
باید با من بمیری که بهشت هم بی تو باز برایم سخت است
روزها میگذرند و رو به سفیدی میزند موهای من
تو که باشی زندگیم همچو بهار سر سبز است.
...
نخند که ریز ریزت میکنم
چشمانت را داشته باشم زندگیم سبز است
به هزاران زور شود پیش روی من بهار
تو نباشی ,همه جا,همه چیزبرایم, مثل علف هرز است
هر که امد خوش امد,هر که رفته بسلامت
من تو را میخوام چون دلم به دلت وابستست
اگر روزی در این دنیا سر امد زندگیم
باید با من بمیری که بهشت هم بی تو باز برایم سخت است
روزها میگذرند و رو به سفیدی میزند موهای من
تو که باشی زندگیم همچو بهار سر سبز است.
...
نخند که ریز ریزت میکنم