رزیتا جون$
پسندها
1,018

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ﺷﺐ ...
    ﺑﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﻗﻠﺒﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ
    ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ
    ﻃﻌﻨﻪ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻃَﺮَﺏ
    ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ
    ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻟﺶ ﺳﺎﺩﻩ
    ﻓﺎﻝِ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﯾﺪ
    ﮐﻒِ ﻓﻨﺠﺎﻥِ ﺗَﺮَﮎ
    ﺯﺧﻢ ﺁﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ
    ﺭﻭﯼ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺖ
    ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
    ﻣﺮﺩِ ﺗﻨﻬﺎ، ﺳﺮﮐﺶ
    ﻧﻌﺮﻩ ﺯﺩ ﺍﺑﺮِ ﺳﯿﺎﻩ
    ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼِ ﺷﺐ
    ﻫﺠﻤﻪ ﯼ ﺑﺎﺩ ﺧﺰﯾﺪ
    ﺷﺐ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ...
    ﺷﺐ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺪﯾﺪ
    ﮐﻨﺞِ ﻗﻠﺒﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ
    ﺣﺲِ ﯾﮏ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺷﮑﻞِ ﺑﺮﮔﯽ ﺩﺭ ﺁﺏ
    ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
    ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﻮﺳﺖ
    ﺷﺐِ ﺁﺷﻔﺘﻪ، ﺳﯿﺎﻩ
    ﻣﺎﻩِ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺟُﺴﺖ...ﺍ
    حرف امشب من، به تو همين است. به آنچه که آموزش مي دهند، زياد مطمئن نباش! به آنچه که مي بيني و مي شنوي اعتماد نکن! بي چراغ وارد هيچ راهي نشو! بگرد و چراغي پيدا کن!عدالت، آزادي، برابري و قانون، کلمات مقدس و ارزشمندي هستند، که به گونه هاي مختلف گفته و معني مي شوند، اما تو کدام معني را ياد خواهي گرفت، و کدام معني را باور خواهي کرد؟
    به نام و تابلوهای زیبانگاه نکن، نامها باهم فرقي ندارند،همه نامها مقدسند. اما نامهاي مقدس، براي اهداف نا مقدس و کسب سود انتخاب شده اند، پشت هر نام، بسياري مقاصد و اهداف نا مشخص پنهان است.کدام امامي در فرهنگ مذهب عدالت محور شيعه، وجود چنين فاصله اي را قبول و توجيه مي کند؟پس نپرس و نخواسته باش که بفهمي، چرا نامهاي مقدس، اهداف متضاد با افکار نامها را توجيه مي کند؟
    سطح ولتاژ صاعقه بطور متوسط 60 میلیون ولت بوده و جریان آن بطور متوسط 100 هزار آمپر می باشد
    با توجه به اینکه ولتاژ قابل تحمل بدن انسان 50 تا 70 ولت و جریان قابل تحمل آن حداکثر 30 میلی آمپر است
    تصور کنید صاعقه با انسان برخورد کند ! چه اتفاقی می افتد ؟
    در روزهای بارانی مراقب خود باشید ! haarp نگران شماست .
    من ازاین رنگها بسیاردیدم
    وزاین سیه دنیاوهرچیزی که دراوست
    ازآسمان وابروآدم ها وسگ ها
    مهری ندیدم،میوه ای شیرین نچیدم
    دیگرنظربستم،گذشتم،دل بریدم
    دیگرنیم دربیشه ی سرخ
    یاسنگرسبز
    دیگرسیاهم من،سیاهم
    دیگرسپیدم من،سپیدم
    وزهرچه بودوهست وخواهدبود،دیگر
    بیزارم وبیزاروبیزار
    نومیدم ونومیدونومید
    هرچندمی خوانندامیدم
    :gol: فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،‌ سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد... :gol:
    ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﺩﻝ ﻏﻤﯿﻦ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻗﺎﺏ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ
    ﻭﺗﯿﺮ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻘﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻪ ﯾﺎﺩِ ﺗﻮ ﺷﮑﻔﺘﻪ ﺷﺪ
    ﺑﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﺮﺍ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﺷﺒﯽ ﭼﻮﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﯿﺮ ﺑﻪ ﻏﺮﺑﺖ ﺩﻟﻢ ﺑﺒﺎﺭ
    ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﭼﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﻟﺒﺎﺱ ﻧﺦ ﻧﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻭﺻﻠﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ
    ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭼﻪ ﻧﺎﺷﯿﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﺰﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
    ﮐﻪ ﻓﺨﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺑﯿﮑﺮﺍﻧﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ
    ﻧﮕﺎﻫﻬﺎﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ
    ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ
    ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ
    ﻣﻦ
    ﻫﺮﺭﻭﺯ
    ﺑﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
    ﺯﻝ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﻪ ﺁﺳﻔﺎﻟﺖ ﺳﯿﺎﻩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ
    ﻭ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ
    ﮐﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﺸﺎﻥ
    ﺍﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ
    ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ
    ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﻠﻮﻍ
    ﻫﺮ ﺭﻭﺯ
    ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ
    ﻣﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ
    ﺧﺸﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ
    ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
    ﻣﻦ
    ﺗﻨﻬﺎﻣﺎﻧﮑﻦ ﺍﯾﻦ ﻭﯾﺘﺮﯾﻨﻢ
    ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﻭﺷﯽ
    عشق، تصميم قشنگي ست، بيا عاشق شو ( نامزدي*دختر باران* )


    زندگی باید کرد، گاه با یک گل سرخ،
    گاه با یک دل تنگ،
    گاه باید رویید، در پس یک باران،
    گاه باید خندید، بر غمی بی پایان...



    ماه فرو ماند از جمال محمد
    سرو نباشد به اعتدال محمد
    قدر فلک را کمال و منزلتى نیست
    در نظر قدر با کمال محمد
    میلاد نور مبارک
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا