yalda.2008
پسندها
1,034

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است
    شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست
    :gol:یلدات پیشاپیش مبارک
    سلام دوست گلم چ عجب بالاخره شما رو زیارتت کردیم
    مرسی برا متن زیبا:gol:
    3چیز را با احتیاط برداریم:
    قدم قلم قسم
    3چیز را پاک نگاه داریم:
    جسم لباس خیالات
    3چیز را بکار بگیریم:
    عقل همت صبر
    از 3 چیز پرهیز کنیم:
    گناه افسوس فریاد
    3 چیز را آلوده نکنیم:
    قلب زبان چشم
    اما 3 چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکنیم:
    خدا مرگ و دوست
    بیاد ندارم نابینایی به من تنه نزده باشد.اما هر وقت تنم به جماعت بینا خورد گفتند:مگر کوری
    روزگارت بی نیاز باد از این جماعت بینا...
    سلام دوست عزیز
    تاپیک رانـــــــــــــــــــدو با فتوشاپ به روز شد.
    یکی از ترفندهایی که پس از انقلاب باب شد، کاربرد کلمات عربی برای خام کردن آخوندها بود. بلغور کردن کلمات عربی نشانه‌ی وجاهت دینی شد، مثل تسبیح به دست گرفتن – که نماد ریاکاری است مخصوصاً بی‌موقع و بی‌قصد ذکر گفتن -، ریش گذاشتن، پیرهن یقه‌ی آخوندی پوشیدن. یکی از سرچشمه‌های تباهی زبان فارسی پس از انقلاب همین گرایش به کاربرد کلمات عربی بدون فهم معنای درست آن است در زبان برخی روزنامه‌نگاران، سیاست‌مداران یا کارمندان و کارگزاران دولت. هم‌چنین، میل به قلمبه سلمبه حرف زدن و نوشتن که در نهایت هیچ معنایی از آن درنیاید.
    سلام!
    حال همه‌ی ما خوب است
    ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
    با این همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

    تا یادم نرفته است بنویسم
    ... حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببین انعکاس تبسم رویا
    شبیه شمایل شقایق نیست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!
    بی‌پرده بگویمت
    چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نیک خواهم گرفت
    دارد همین لحظه
    یک فوج کبوتر سپید
    از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
    یادت می‌آید رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
    نه ری‌را جان
    نامه‌ام باید کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آینه،
    از نو برایت می‌نویسم
    حال همه‌ی ما خوب است
    اما تو باور نکن!
    هر نیمه شب
    کلماتت
    در پاشویه چشمان من
    آب تنی می کنند :
    کاش هنوز هم تابستان
    شمع دانی های همسایه بود که
    رنگ به رنگ می شدند
    از عاشقانه های ساده امان
    و ما که
    تمام آسمان را
    ...پرستو می پوشیدیم …
    حالا تو نیستی
    و کنار بال پروانه ها بهار من
    روبان سیاه زده است
    تو نیستی و من
    همیشه بهاری تمام شده ام
    برای باغچه کوچک دلم ...
    مولوی در قصه‌ای می‌گوید مردی پس گردن زیدی سیلی زد؛ چنان سیلی که صدای طراق (ترق) داد...


    Click here to view the original image of 862x600px.
    [IMG]

    Click here to view the original image of 850x567px.

    Click here to view the original image of 850x567px.
    [IMG]
    بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و...
    بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری
    حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـا
    اگه قرار بود بزرگترین تجربه زندگیتو یادم بدی چی مینوشتی؟؟؟
    سر در / هدیه ای از بچه های عمران به گروه معماری وشهر سازی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا