همینو بگووو....به خدا وقتی یاد اون روزایی میفتم که اذیت می کرد، اصلا یه جوری می شمممم...
(اجی قلب مامانش ناراحت شده بودا.فکر کنم همون باعث شد فوت کنه.دیگه نپرسیدم چیزی)
خداااااااااااااااااا به خیر بکنه عاقبت منو...دیشب 2 خوابیدم داشتم درس می خوندم.صبح هم 6 پا شدم که برم دانشگاه.ساعت 4:30 خسته و مونده اومدم خونه، هنوز لباس درنیاورده،اس داده می گه "سلام مامانم فوت کرد می خواستم اصلاع بدم !! تو هنوز با من قهری؟؟"
اصلا ولش کن...می دونم درستشم همینه.آبجیت شده یه تیکه سنگ !!! اصلا فکرشو نمی کردم !
خداکنه عذاب وجدان نگیرم فقط.!