Recent content by Vahidrezaii

  1. Vahidrezaii

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. Vahidrezaii

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. Vahidrezaii

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  4. Vahidrezaii

    ختـم همـگانـی زیـارت عـاشورا به نیـت تعجـیل در فـرج امام زمان ( عج ) ...

    2187 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  5. Vahidrezaii

    آیه الکرسی برای تعجیل در فرج امام زمان

    بسم الله الرّحمن الرّحیم الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إ لّا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وِ ماخَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلّا بِما شاءَ وَسِعَ کُر سِیُّهُ...
  6. Vahidrezaii

    .: تلنگر :.

    جنازه پسرشون رو که آوردند چیزی جز دو سه کیلو استخون نبود... پدر سرشو بالا گرفت و گفت:حاج خانوم غصه نخوری ها!!! دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادش...
  7. Vahidrezaii

    اندرزنامه علما

    مرحوم کل احمد آقا، ارادتی عجیب به مقتل خوانی و گریه‌ی بر سیدالشهدا علیه السلام داشتند؛ و همیشه در مجالس و نشست‌های دوستانه، چند جمله‌ای هر چند کوتاه، مقتل خوانی کرده و سپس، مدح امیرالمومنین علیه السلام را آغاز می‌کردند؛ و به دوستان و رفقا می‌فرمودند: « مقتل سید الشهدا علیه السلام، و مدح...
  8. Vahidrezaii

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  9. Vahidrezaii

    چند صباحی در محضر بزرگان

    مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
  10. Vahidrezaii

    خلوتی با خدا

    .........
  11. Vahidrezaii

    گفتگوهای تنهایی

    دل بــســـپــار... به آتشی که نمى سوزاند " ابراهیم " را و دریایى که غرق نمی کند " موسى " را نهنگی که نمیخورد "یونس"را کودکی که مادرش او را به دست موجهاى " نیل " می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که...
بالا