V
پسندها
665

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام آقای مهندس حال شما ؟؟
    میخواستم بگم از اینکه واسه محل سکونت نوشتین شهر اولین ها خیلی خوشم اومد به عبارتی ایشیز دوزده
    با اجازه منم همینو میزنم :smile:
    سلام آقا وحید
    ببخشید من این ترم پروژه معماری اسلامی دارم شما یه چیز کامل دارین؟
    من مطلبتون در مورد معماری بناهای مذهبی خوندم خوبه فقط کمه و عکس نداره میخواستم ببینم می تونین کمکم کنین؟
    سلام.
    34 سیزین شماره دی.

    لطفا امضا دا یازین:ائل دایاغی 34

    یاشا
    سلام خوبی؟
    من به دکوراسیون داخلی موزه و یا گالری نیاز دارم
    میتوند کمکم کنی؟:cry:
    سلام من يك مقاله درمورد كفپوش هاي اپوكس انتي استاتيك(باذكر منبع)مي خواستم لطفا به ايميل بفرستيد باتشكرsaeed20persian@yahoo.com
    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مهندس پاک رو .
    جناب مهندس من به دنبال یه مقاله معماری میگردم که همراه با زبان اصلیش باشه و منبع اون هم مشخص باشه.
    آقای مهندس در صورتی که همچین چیزی دارید لطفا به emailam بفرستید .
    یه دنیا ممنون میشم.
    آراز
    architect008@yahoo.com
    از اشنایی با فرد تحصیل کرده ای مثل شما آشنا شدم خیلی خوشحالم
    موفق باشید آقای پاکرو
    شاید یه روزی یه کارت مهندسی یه خانوم مهندس دستتون رسید
    شاید اون کارت مهندسی مال من بود
    این 3 فاکتور رو من روش زیاد دارم فکر می کنم
    البته توی شرکت های مهندسی مشاوره و صنایع پشتیبانی مالی به اندازه شرکت های ساخت و ساز مهم نیست
    به قول شوهر خاله ام توی این جور شرکت ها قدرت در دست فکر و اندیشه است
    چقدر به روز بودنه
    یعنی یه مهندس صنایع مشاور باید خیلی خوب به روش های مختلف و تکنیک ها تسلط داشته باشه و بتونه از اون ها مثلا تو زمینه ی انداره گیری بهره وری یه کارخانه و بالا بردن تولید و کاهش هزینه های تولید استفاده کنه
    پس قدرت فکر برتر از قدرت مالی توی یه شرکت مشاوره است
    این دختر تا آخر عمر به خاطر آسیبی که به صورت دختر عموش وارد کرده فکر نکنم که دیگه بتونه خودش رو ببخشه
    خودشم چون موقع تصادف موهاش خیلی بلند بوده
    موهاش دور فرمون پیچیده بوده و برای بیرون آوردنش مردم مجبور شده بودند همون جا موهاشو کوتاهع کنند
    خیلی اتفاق تلخی بود
    ولی نه به عنوان یه خواهر کوچیک تر نصیحتتون می کنم
    شما با سرعت نرید
    یکی از دوستان با سرعت توی راه سنندج راندگی می کرده و تصادف و حشتناکی کرد
    و دختر عموش که موقع رانندگی کنارش بود به شدت از صورت آسیب های بدی دید
    سرعت زیاد واقعا خطرناکه
    بابا با سرعت کلا مشکل داره نمیدونم چرااااااااا
    ولی من زیاد از این چیزا نمی ترسم
    خوشم میاد یه دختر جسور باشه و روی پای خودش بایسته و به کسی محتاج نباشه
    موقعی که کارخونه می رفتم همش اصرار می کردند که برم دنبال گواهی نامه و ماشین رو ببرم

    منم که لج کنم دیگه کردم دیگه
    گفتم نمیرم شما که نمیذارید من با سرعت برم
    بابا میگه :آخه دختر با سرعت میری خطرناکه
    تو دانشگاه هم دوستام ماشینای مختلفی میاوردند
    اما همشون وحشتناک رانندگی می کردند
    گفتید رانندگی
    وای یاد خودم افتادم که وقتی برای اولین بار با اصرار پشت ماشین نشستم
    اون موقع دبیرستانی بودم و با مامان رفته بودیم بیرون
    به زور ماشین رو از مامان گرفتم
    وای خدایا
    خیلی وحشتناک رانندگی کردم و با سرعت
    سر یه فرعی که میخاستم برم اصلی
    من ایست نکردم و با سرعت رفتم توی اصلی
    وااااااااااای قیافه یه آقای که رو به ر.ی من بود خیلی دیدنی بود البته فکر کنم که زیر لبش چند تا فحش داد
    مامان همون جا ماشین رو ازم گرفت
    آخه چنان به ماشین گاز دادم که ماشین یه صدای ناجوری داد
    از اون موقع منم لج کردم و دست به ماشین نمیزنم
    خوب خیلی بهم برخورد دیگه
    ایشونم تاکیدشون روی سر پا نگه داشتن شرکت هستش
    ولی فکر کنم برای یه دختر خیلی سنگین باشه
    اما من تلاشمو می کنم
    شاید یه روزی تراکت ها و کارت مهندسیم به دستتون رسید اما خوب منو نشناسید
    من یکی از شوهر خاله هایم مهندس ارشد و معروف هستند و دوستان مهندس ارشد که در این مسیری که من انتخاب کردم رفته اند و موفق بوده اند
    خیلی دوسشون دارم ایشون مثل یه داداش بزرگ برای من هستند و منو توی زمینه های درسی و کاری خیلی راهنمایی می کنند
    چند تا مهندس صنایع زیر دستم کار کنند و من فقط رو کارشون نظارت داشته باشم
    خوب من فکر آینده رو هم می کنم
    ما دخترا مشکلاتمون تو زندگی آینده بیشتره که
    باید هم به کار رسید و هم به خونه و هم به جیغ و داد بچه
    پس نظارت بهتر از کار مستقیمه
    ماشا الله چه زود تلیپ می کنی الان موندم جوابه کدومو بدم
    من هم از دیدو بازدیدا خوشم نمیاد چی کنم که الان پسر بزگ خونه هستم باید خونه باشم
    ماشین هم یبه دردسر شده باید مامان بابارو ببرم مهمونی
    الان چند ساله که تبریز نیستم فقط تو عید میتونن منو ببینن
    در مرد شرکت مشاوره هم خیلی خوبه من تو کاره خودمون بگم اونیکیهارو نمیدونم اگه بتونی شرکتو سرپا نگه داری و خوب ساپورتت کنن میتونی 2-3 ساله راه چند سالو بری فقط مطرح شدن سخته
    اگه ارشد همین امسال قبول شدم چه بهتر و می تونم دنبال کارای شرکت برم
    اگه قبول نشدم که میشینم و دوباره می خونم
    چون ترجیح میدم که مهندس ارشد باشم و شرکت بزنم
    فعلا الان نشستم پشت کامپیوتر بعدش میخام پاشم بشینم در بخونم به ماه دیگه امتحان ارشد دارم و تهران رو زدم
    از اتوبان میایید یا از جاده قدیم
    چون شنیدم که مسیر خرمدره چند شب پیش کولاک بوده
    من فعلا قید کار رو زدم و به فکر ادامه تحصیل و تاسیس یه شرکت مهندسی مشاور در زمینه های بهره وری و طرح های صنعتی و عمرانی و تولیدی هستم
    راه بلند و طولانی و سختی رو در پیش دارم خودم می دونم
    اما خودم انتخاب کردم
    ترجیح میدم به عنوان مهندس مشاور کار کنم تا به عنوان مهندس تولید توی کارخونه
    قزوین هواش چطوره؟
    قبلا که دانشجو بودم شهرم به شما نزدیک تر بود
    دوران دانشجویی خیلی سریع می گذره اصلا زمان سریع می گذره
    انشالله هر چه زودتر کارتون تموم میشه و به سلامتی و به همراه موفقیت بر می گردید خونه پیش خونوادتون
    این روز ها هم سریع می گذره
    برای خودتون گذرشون رو با خاطرات خوش همراه کنید آقای مهندس
    جایی دیدم نوشتید که خانوده ی عمرانی هستید
    خانواده ی من اکثرا پزشک و مهندس مکانیک هستند
    خودم هم قرار بود یکی از این دو رشته رو بخونم
    اما خوب شدم مهندس صنایع
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا