میگما!؟
جاتون خالی تابستون بود، دقیقا ۱۷ سال پیش بود، از شهرستون تابستونا به مادر بزرگ تو تهرون سر میزدم، یه دو روز قبل از برگشتن به اهواز (خونه) بود که خواستم واسه مادرم یه روسری بخرم هی گفتن برو انقلاب ارزونه و از این حرفا یه روسری توی تحریم دیدم هزار تومن بود یکم گرون بود واسه جیب من گفتم...
حالا که اصرار داری میگم…
اون قدیما آب بود اما بخاطر عدم مدیریت صحیح توی بعضی وقت ها آب قطع میشد، ما فکر میکردیم آب قطع میشه، آب و فاضلاب هم جوابش یکی بود اول کسی گوشی رو بر نمیداشت بعدم میگفتن لوله ترکیده!؟ واقعیت این بود ما ها که توی حومه شهر بودیم بقولی آخر انشعاب بودیم واسه همین توی ساعت پر...
طی یک عملیات نفوذ وارد المان شدم، الانم همونطور که گفتم سوپر پوششیم😎. به آخوی سلام برسونید اگه از پوشش در بیام حتمی آدرس میدم🤪ولی کلی گفته باشم مرکز المان در زرده که تانکی آبش زنگ زده
ریا نشه، بعد از پیروزی در حماسه ۲۸ خرداد✌، بطور یقین یه سروسامان حسابی به فضای مجازی داده میشه، و بعد از اونه که کاربره که همینطور میاد باشگاه مهندسان،✊، باور کن!
اما یه چیز از اون دوران طلایی باشگاه بگم ریا نباشه😎، آنوقتا دسترسی به اینترنتم مثل الان نبود که با گوشی و سرعت ۵ جی وصل بشم، یه کارتدیال اپ دو ساعته می خریدم بعد ۵ دقیقه که با هزار سلام وصلوات وصل میشد، پیام ها یا صفحه های که می خواستم مطالبشونو بخونم رو هر کدوم توی یه صفحه جدا باز میکردم، بعد...