"چون در نفخ صور دمیده شود تمام مردگان از گور درایند بجز سعید پلیمر.اسرافیل که میپندارد سعید هنوز نفخ صور را نشنیده بار دیگر در صور میدمد.ولی باز خبری از ایشان نیست.سه بار چهار بار.خبری نشد.ناگهان جمیع ملائکه الله بسوی قبر سعید گسیل میشوند تا او را خرکش کرده و از گور دربیاورند که به ناگه خود سعید از گور درمیاید.منادی ندا میدهد ایا به صور بی اعتنایی میکنی؟ سعید ندا میدهد:نه به سرت قسم.پام تو گور گیر کرده بود در نمیومد.در این لحظه منادی و جمیع ملائکه با تمام اهل محشر خنده میکنند و سعید را به بهشت بشارت میدهند"
مضمون و معنی:
بنده در روز قیامت قدم برنمیدارد تا اینکه درباره 4 چیز از او سوال شود:
1-از عمرش که در چ راهی تلفش کرده
2-از جوانیش که چگونه بسر برده
3-از مالش که از چ راهی بدست اورده و در چ راهی خرج کرده
4-از علمش که ایا به ان عمل کرده یا نه