به محض اینکه بتونم که میااام!شک نکن اگه بشه از دیدن تو نمیگذرم.
من خودم نخواستم برم
حالا واسه مکه رفتن وقت زیاده
آره دنبال کار که جدی هستم!دلم میخواد زودتر مستقل بشم.دیگه از اویزون جیب بابا بودن خسته شدم.
دانشجویانم مثل اینجا!دیگه دوستش ندارم.انگیزه و علاقه ای ندارم بیام.شماها ئم که نیستین.
از پری هم خیلی خبر ندارم.چسبیده به دنیای واقعی.کار و این چیزا دیگه!
جوووووووونم خودشیفتگیییییییی!من عاااششششق خودت و خودشیفتگیتم با هم.
نه هنوز دلم .اسه هیشکی نسوخته!ادعا رو داری؟
دلم واسه مدل جواب دادنت تنگ شده بود.
دقت کردی چقد حرف داریم با هم بزنیم؟کاش بشه یه روز جریانات مفصلو مفصل واسه هم تعریف کنیم