S
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره


  • سال نو و بهاري نو را ، فرصتي نو براي تازه شدن و باز نگريستن
    بر چگونه زيستن ببينيم !

    براي وجود نازنينت در اين فرصت نو شوري نو براي ساختن
    و بهتر زيستن آرزو مي كنم .
    [IMG]

    اميدوارم هميشه سلامت و سرزنده و مهربان و روشن بين باقي بماني
    بیا تالیلی ومجنون شویم افسانه اش بامن

    بیابامن به شهرعشق روکن خانه اش بامن

    بیاتاسربه روی شانه هم راز دل گوییم

    اگرمویت چوروزم شدپریشان شانه اش بامن

    سلام ای غم سلام ای اشنای مهربان دل

    پرپرواز واکن چون پرستو لانه اش بامن

    مگردیوانه کو...زنجیرگیسو را زهم واکن

    دل دیوانه...دیوانه...دیوانه اش بامن

    دراین دنیای وانفسای حسرتزای بی فردا

    خدایاعاشقان راغم مده شکرانه اش بامن

    مگردیگرسمندر دردل اتش نمی سوزد

    توگرمم کن به افسون گرمی افسانه اش بامن

    چه بشکن بشکنی دارد فلک درکارسرمستان

    تو پیمان بشکنی نشکستن پیمانه اش بامن
    سلام
    فيناله حياتيه ممنون ميشم به من راي بديد.
    .
    .
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1662442#post1662442
    .
    .
    خدا گفت: زمین سردش است.چه کسی میتواند زمین را گرم کند؟
    لیلی گفت:من.
    خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.
    سینه اش آتش گرفت.
    خدا لبخند زد.لیلی هم.
    خدا گفت :شعله را خرج کن.زمینم را به آتش بکش.
    لیلی خود را به آتش کشید.خدا سوختنش را تماشا میکرد.
    لیلی گر میگرفت.
    خدا حظ میکرد.
    لیلی میترسید.میترسید آتش اش تمام شود.
    لیلی چیزی از خدا خواست.خدا اجابت کرد.
    مجنون سر رسید.مجنون هیزم آتش لیلی شد.
    آتش زبانه کشید.آتش ماند.زمین خدا گرم شد
    خدا گفت:اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود...
    سلام
    مرسی بابت عکس خوشگلی که گذاشتید
    من راهنمایی تدریس می کنم
    یک فوق دیپلم ریاضی دارم الان دانشجوی
    ترم اخر
    مهندسی مکانیکم
    راستی من تورج هستم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا