Recent content by ronaz

  1. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد ، شهریاران را چه شد :gol::gol::gol:
  2. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    در دل آتش نشستن کار آسانی نبود راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود با غرور هم قد و بالای بام آسمانی بارها در خود شکستن کار آسانی نبود
  3. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    در گیر و دار مستی دیشب ربود از من دلی چشمش گواهی می دهد ابروش حاشا می کند
  4. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    در زیر پای بوته ی هرزی شقایق له شده اما برای ماندن سرخش تقلا می کند
  5. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    نام تو شد روشنی ذکر خموشان هلهله و هروله کوزه به دوشان این همه تصویر تویی در شب روشن تا که ببینند تو را آینه پوشان
  6. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم من آفتاب انورم خوش پرده‌ها را بردرم من نوبهارم آمدم تا خارها را برکنم
  7. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    در زیر پای بوته ی هرزی شقایق له شده اما برای مامدن سرخش تقلا میکند در سینه های صیقلی هر لحظه گردد منجلی کاری که با موسی دمی در طور سینی می کند
  8. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی تا که رفتیم همه یار شدند خفته ایم و همه بیدار شدند قدرآینه بدانیم چو هست نه در ان وقت که آیینه شکت
  9. ronaz

    مشاعرۀ سنّتی

    ديري است كه دلدار پيامي نفرستاد ننوشت سلامی وکلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پیکی ندوانيد و سلامی نفرستاد
بالا