primrose
پسندها
877

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.

    امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.

    شیرینىِ در کنار هم بودن لبخندهاى امشب، هزار بار بهتر از اشکِ حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

    بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند.

    *یلدا مبارک*
    [IMG] [IMG]
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/328681-***-بحث-و-شور-و-مشورت-و-نظرسنجی-پیرامون-برگزاری-مسابقه-ساخت-اسمایل-***
    سلام زیبا جان
    خوبی عزیزم؟
    دلم برات تنگ شده خانوم خبری نیست ازت .
    قدم‌ زدن‌ در جنگل‌،
    دراز کشیدن‌ بر سبزه‌ها،
    کنارِ دریاچه‌ وُ کوهستانی‌ نشستن‌،
    گله‌یی‌ گوسفند را تماشا کردن‌،
    وَ با سگی‌ سخن‌ گفتن‌!

    به‌ صدای‌ آتش‌ِ بخاری‌ گوش‌ دادن‌،
    با انسان‌هایی‌ که‌ دوستشان‌ داری‌
    روزها را رَج‌ زدن‌!

    آزادی‌ِ تجربه‌ شُده‌،
    آزادی‌ِ دوست‌ داشتنی‌...
    در فراخناي زمان از دست رفته.........
    غرور واره زيباي خويش را مي انديشم ..
    كه _تويي_....
    وچه خوب! كه هرگز به بستر زيستن ...نيالودمت!!!!!!!!
    م.اسيره(آذر /90)
    موخامت ، بی نقاب !
    سرعت تو نی ، سرعت باشگاه عزیز تر جان منه ! [IMG]
    در پناه علی [IMG]
    اوره عالی ام ! عاااااالی !!...
    دستکتاپت تو حلقم ! [IMG]
    اینم دستکتاپ حاجیت :

    [IMG]
    با صد هزار مردم تنهایی بی صد هزار مردم تنهایی
    رودکی
    آقا میموندی شاید دیداری تازه میگشت ...
    به سیلامت ، پاینده باشی جانم
    تاپیک: تولد آذر بانوی باشگاه – رهـا

    9 آذرماه تولد خانم مهندس رها مدیر تالار معمار
    خانه ابری بود روزی، خانه خونین است اینک:
    آن چنان بود، این چنین شد، حال ما این است اینک!
    مرده‌واری، طیلسان بر دوش و خون آشام و شبرو.
    تشنه ی خون با دو دندان چو زوبین است اینک
    می‌کشد در خون پلنگ پیر آهوی جوان را
    وحشت قانون جنگل، تهمت دین است اینک...
    چشم شوخ گزمگان تا ننگرد دوشیزگان را،
    پرده‌ساز چهره‌ها گیسوی پرچین است اینک.
    نوعروسان بلوراندام بازو مرمری را
    حجله‌گه گور است و خاک تیره‌ بالین است اینک
    گوهر ناسفته را گر شرع می‌گوید که مشکن،
    سفتن و آنگه شکستن؟ تا چه آئین است اینک!
    تیغه ی فریاد غم بشکست چون فولاد خنجر:
    پرده ی گوش ستم دیوار رویین‌است اینک
    نه! که کارستان ظالم همچو خاکستر بریزد:
    حاصل کبریت نفرت شعله ی کین است اینک
    خانه ابری بود روزی، گرچه خونین شد، ولیکن
    پشت ظلمت، وز پی خون، صبح سیمین است اینک
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا