You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
paisa
باز شُروع کرد از گُذشتش گُفت ..
بهش گُفتم : تو با گذشتَت زندگی میکُنی !
میدونی ! دو نفر هَستن که هیچ وقت گذشته هاشونُ نمیتونن فراموش کُنن ..
یکی اونی که بهِش بَد کردن !
عاشق بوده بهش بَد کردن ،
از عشق فراریش دادَن ، خَسته شده !
یه آدم خسته از گذشته ،
خیلی طول میکشه تا خوب بِشه ..
آروم در گوشم گُفت :
دسته دوّمی رو نگفتی ؟
گُفتم : میخوای بِدونی ؟
اونایی که به اون دسته اوّلیا بَد کردن !
خیلی ام بَد کردن ..
رفتَن ، وَقتی که نبایَد می رفتن ..
هیچ حِسی نَداشتن ،
دُرست وقتی که باید عاشِق میشدن ..
میدونی شایَد اوّلیا حالشون خوب بشه ؛
وَلی دوّمیا تا آخر عُمر ،
گذشتشون رو زندگی میکُنن !