mina_p
پسندها
774

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • او نه
    من خیلی مایلم
    تنهایی فقط برازنده خداست
    یه بار فقط یه بار
    من کلی سعی کردم ازتون درخواست دوستی کنم ولی نشد
    اگه مایل بودید شما این کار رو بکنید
    عه....عه...!
    یادت رفته؟
    سنگ و شیشه و قلب بزرگ
    اولش فکر کردم می تونی دوستای خوبی باشیم ولی
    شما حرفامو به سخره گرفتید!
    شاید می تونستم
    شاید این اسم اولین بار منو سمت شما اورد
    بهتره این بحث رو تموم کنیم
    اسمش اتفاقیه
    اینو گفتم که همه ی پسرارو با هم جمع نبندید
    هر صبح موقع بیرون رفتن از خونه میدیدمش، از وقتی که یادمه همین طور بود از دبستان تا حالا، بچگیمون خیلی با هم صمیمی بودیم اما حالا، حتی به هم سلام هم نمی دادیم ، بیشتر ازین هم انتظار نبود خوب اون دختر بود و من یه پسر، وحالا تنها ارتباطمون یه نگاه بود، نگاهی که شده بود بلای جون من روزها می گذشتن ومن خراب و خراب تر
    چطور می شد اونو دوست نداشت وقتی که دوستداشتنی بود؟
    چطور می شد اونو نخواست وقتی که اون خواستنی بود؟
    چه کار می شد کرد؟
    اینقدر برام مقدس بود حتی نمی تونستم توی صورتش مکس کنم چه برسه به جلو رفتن و صحبت کردن و فکرای..
    و اینقدر کم سن بودن که بخوام به ازدواج فکر کنم
    چه کار می شد کرد؟
    صبر ...صبر...صبر...
    حلا هفت سال از این قصیه گذشته و مینا ازدواج کرده
    ومن
    با اینکه هرگز طعم لباشو نچشیدم
    با اینکه هرگز گرمای وجودشو حس نکردم
    ولی هنوز برام عزیزه
    و هر گز پشیمون نیستم که بهش نگفتم که دوستش دارم
    چرا که اون الان خوشبخته.
    بهم برخورد :razz:
    اومده بودم جوابی بگیرم دیدم قبلی هارو هم پاک کردی
    کاملا معلومه که از مصاحبت با ما راضی هستی:redface:
    موافقم!;)
    دوستی می گفت؛ هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم
    آنقدر که در من حراس از گرفتن دستی هست، از گم شدن نیست.
    مگه شیشه سنگ نیست؟
    سنگی که یکی با عشق و پشتکار ازش یه جام ساخته!
    من یه قلب دارم مثل یه شیشه:heart:
    من یه قلب دارم به اندازه ی دنیا :heart:
    من یه قلب دارم به آبی دریا :heart:
    من یه قلب دارم به اندازه ی ما :heart:
    آخه من یه پسرم!:heart:
    و شما همه رو با هم جمع نبند:mad:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا