Recent content by mansourblogfa

شب دوباره همانیم، آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا حتی اگر تمام روز، در قوی‌ترین حالاتِ ممکن یک انسان زیسته باشیم..

ناراحت دوستمم، دورم ازش و کاری از دستم بر نمیاد براش....

موزیک های جدیدم رو میگوشم

بغض....

هنوزم همون جمله قدیمی، حس لمس لحظه ها. البته همزمان با پلی شدن اهنگ سوغاتی از هایده

چند تا اهنگ غمگین گوش میکنم. به حسم بها میدم. بهش گوش میدم. یکم ک اروم تر شدم. چند تا اهنگ شاد یا ملو میگوشم بعد میرم دنبال کارم. 😊

چطوری دادا

سلام ملت ...😁

من سیگاری شدم واسه ترک لبات ....

دمت گرم .سنگر رو حفظ کردی 👌👌

کلا بی حس شدم-بی تفاوت ب همه چیز- دیگه چیزی خوشحالم نمیکنه-خنده هام الکیه-اونم فقط برای اینکه ازم سوال نکنند ...

مهراب ........ترمینال

از فردا دیگه نشد از یادش منفک بشیم. هی نگاش کردیم، نشستیم روبه‌روش، هی از دور پاییدیم، واسش زیرلبی دوبیتی گفتیم، رفت‌وُاومد کردیم، طنز پارسی انداختیم در جلوت و خلوت، راه رفتیم رو ریلِ نی‌لبکِ مهره‌های پشت، کودکان توامان آغوش خویش وقتی کسی حواسش نبود. تو گرما، سرما، شبان وُ روزان، پشت خط...