362روز گذشت
بعضیا دلشون شکست
بعضیا دل شکوندن
خیلیا عاشق شدن
و
... ... خیلیا تنها ...
گریه کردیم
خندیدیم
خیلیها از بینمون رفتن
حالا فقط 3 روز مونده تا پایان سال...
يه وقت هايي
در يه جاهايي
غرورتو کنار بذار
برو دست اوني که دوست داري بکش
نگهش دار........
.........صورتش رو ميون دستات محکم بگير
... تو چشماش نگاه کن
بگو......
ببين
من دوستت دارم
نرو.........
بودا به دهی سفر كرد ...
زنی كه مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد .
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد .
كدخدای دهكده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : « این زن، هرزه است به خانهی او نروید »
بودا به كدخدا گفت : « یكی از دستانت را به من بده » كدخدا تعجب كرد و یكی از دستانش را در دستان بودا گذاشت ...
... آنگاه بودا گفت : « حالا كف بزن » كدخدا بیشتر تعجب كرد و گفت: « هیچ كس نمیتواند با یك دست كف بزند ! »
بودا لبخندی زد و پاسخ داد : « هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد ، مگر این كه مردان دهكده نیز هرزه باشند .
بنابراین مردان و پولهایشان است كه از این زن ، زنی هرزه ساختهاند . »
گل آفتابگردان را گفتند:
چرا شبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت : ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند ...