jangi123
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • از زندگی لذّت ببرید،
    از فرصت ها استفاده کنید.
    سرخُوش باشید.
    شادی امروز را به فردا موکول نکنید.
    چون این لحظه پیرترین سنّی هستید که تا بحال بوده اید
    و جوان ترین سنّی که تا ابد خواهید بود...


    آموختم که خداعشق است

    وعشق تنهاخداست.

    آموختم که وقتی نااومید میشوم،

    خداباتمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد

    تادوباره به رحمتش امیدوارشوم.


    اموختم اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،

    خدابرایم بهترینش رادر نظرگرفته.

    اموختم که زندگی سخت است

    ولی من از اوسخت ترم
    گــآهــﮯ بـآیــב بـפֿــنــدﮯ
    بــآ صــِدآﮯ ِ بــُلـَنـב
    ڪــه ڪــَر شَــوَב آســمــآטּ
    وَ فــَریـآב بــزَنــﮯ
    בُنیــآ
    نـآمـَـرבَم اَگــه بـآ ایـטּ صــבآﮯ פֿـنــבه نَــرَقـصـــونَـمــتــــ
    امروز خدارابسیارسپاسگذارم که
    ازقلبم باخبراست
    دیگران ممکن است نسبت به نیت های
    خوبم دچارکج فهمی شوند
    گفتاروکردارم را قضاوت کنند
    عیب جویی کنند ومرا بخاطر
    انچه که حقیقتش را درک نمیکنند
    سرزنش کنند.اماخداازدرون من
    مطلع است.اومی داندکه درحال
    اموختن سعی وتلاشم تا
    به انچه که او خواسته است
    تبدیل شوم
    خدا را دوست دارم چون هرچه دارم از او دارم ، اگر عاشقم از اوست ،

    اگر صادقم صداقتم از اوست ، اگر شادم شادیم از اوست

    اگر زندگی می کنم زندگیم از اوست . . .


    من از عقرب نمیترسم ولی ازنیش میترسم
    ندارم شکوه از بیگانگان از خویش میترسم
    ندارم وحشتی از یوز وببر وحمله شیران
    از آن گرگی که میپوشد لباس میش میترسم
    مرا با خانقان و درویش کاری نیست
    ولی از آن مسلمانان نا درویش میترسم...
    هنوزم به یه معجزه دلخوشم

    گـــــــره های کور منو باز کـن

    منو نه به چشم گناهـای من

    به چشم خـــدایی برانداز کن

    شبیه دستت ندیدم هنــــــوز

    کــــــــه دلتنگیامو نوازش کنه

    خــــدا پاک کن اشکمو،حالمو

    نزار گریه بیشتر خرابش کنــه
    هرگز در زندگی این دو را ابراز نکن :
    اول آنچه نیستید …
    دوم همه آنچه که هستید !
    زندگی فرصت نیست ، تجربه ایست تا بدانیم حقیقت نیستیم ، خاطره ایم !!!
    کاریکلماتور

    * همه از جیب های خالی، دل پری دارند.

    * سرانجام برخی عشق های آتشین، دماغ سوخته است.

    * موجودات ذره بینی، نیاز به عمل بینی ندارند.

    * سرای سالمندان، سزای سالمندان نیست.

    * چشم بادامی ها، همه را ریز می بینند.

    * چقدر زنده بود روزهایی که برای هم می مردیم.

    * دل شیر داشت، ولی بُرید.



    عزیزم یك بهار ، یك تابستان ، یك پاییز و یك زمستان را دیدی
    زین پس همه چیز جهان تكراریست
    جز محبت و مهربانی ...



    وقتی ثروتمندان جنگ به پا می کنند ، این فقرا هستند که می میرند . . .
    خداوند از عزراییل پرسید : تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
    جواب داد:یک بارخندیدم یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم
    خنده ام" زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی را بگیرم ٰٰ، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد ! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم .

    "گریه ام " زمانی بود که به من دستور دادی جان زنی را بگیرم ، او را در بیابان گرم و بی آب و درختی یافتم که در حال زایمان بود .منتظرم ماندم تا نوزادش را به دنیا امد سپس جانش را گزفتم . دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در ان بیابان گرم سوخت و گریه کردم .

    "ترسم" زمانی بود که به من امر کردی جان فقیهی را بگیرم ، نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیک تر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم ...

    در این هنگام خدا به عزراییل گفت : میدانی آن عالم نورانی کیست؟ ... او همان نوزادیست که در بیابان به حالش گریستی ، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم .

    هر گز گمان مکن که با وجود من ،موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود.
    فرﻕ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻧﻮﺋﻞ ﻭ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﭼﯿﺴﺖ؟
    ==========================
    ﺑﺎﺑﺎﻧﻮﺋﻞ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟
    ﺑﯿﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﻗﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ !
    ﺗﻮ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ, ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﺳﺖ ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯿﺸﻪ , ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻧﻮﻥ
    ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﻮﺟﻪ
    ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺑﺎﺑﺎﻧﻮﺋﻞ ﺷﺎﯾﺪ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ
    ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﻣﺜﻠﻪ ﺑﺎﺑﺎﻧﻮﺋﻞ ﻧﻪ ﻗﺼﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﻧﻪ ﮐﺎﺥ ﻧﻪ
    ﮐﺎلﺳﮑﻪ
    ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﺯﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺍﯼ
    ﺑﺎﺑﺎﻧﻮﺋﻞ ﺍﻭﻧﺎ ﭼﺎﻗﻪ ﻭﻟﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﻻﻏﺮ ﭼﻮﻥ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﻣﺎ
    ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺷﺎﻣﺶ ﺁﺑﺪﻭﻍ ﺧﯿﺎﺭﻩ ﯾﺎ ﯾﺘﯿﻤﭽﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ
    ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺸﻨﯿﺪﯼ
    ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺳﯿﺎﻫﻪ ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﻋﯿﺪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﭽﻪ ﻭ
    ﺯﻧﺶ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ نو ﺑﺨﺮﻩ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﻧﻪ
    ﺑﺨﺮﻩ
    ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻥ ﺷﻌﺮ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻗﺺ ﻫﺎ ﮐﻠﯽ ﻏﻢ
    ﺩﺍﺭﻩ..
    الهی
    به سوی تو آمدم به حق خودت مرا بر مگردان
    الهی
    اگر بخواهم، شرمسارم و اگر نخواهم، گرفتارم . . .

    از من تا خدا راهی نیست

    فاصله ایست به درازای من تا من ...

    و در این هیاهوِی غریب ...

    من ، این من را نمیابم!
    هنوز ایستاده ام

    کمی پیر تر
    کمی پخته تر

    خیلی زخمی تر
    خیلی مجروحتر

    ولی ایستاده ام

    تو که مرا ذلیل وخار میخواستی
    تو که مرا نحیف وسرافکنده میخواستی

    ایستاده ام
    سربلند وپایدار
    نه ثروتمندم
    نه بدهکارم

    هنوز اثار زخمهایی
    که بر زندگیم زدی
    هست
    هنوز نمیتوانم اوج بگیرم
    ولی
    میتوانم راه بروم
    میتوانم بخندم

    تو در چه حالی
    هنوز هم کینه داری
    کینه هرکه از تو باعرضه تراست؟
    وبه هرکه موفق است
    هنوز هم حسادت میکنی ؟

    دنیا هم مال تو باشد
    بازهم بدبختی
    باز هم گدایی
    دلم تنگ است از دنیا چرایش را نمی دانم

    ولی یک روز این غم را زخود آهسته می رانم
    انـســان هـــا را بــه انــدازه ی لـیـاقــتشـان دوســـــت بـــدار . . .

    امــا . . .!!!

    بــه انــدازه ی ظــرفیـتـشـان ابـــراز کـــن . . .!
    ار خدا خواستم که مرا خوشبخت کن.

    فرمود،

    نعمت از من، خوشبخت شدن از تو ....
    از خدا خواستم که به من صبوری عطا کند.

    فرمود،

    صبر، حاصل سختی و رنج است

    عطا کردنی نیست،آموختنی است.....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا