• خدا را فراموش کن چون او مارا فراموش کرده رسالت من ان چیزیست ک ت خواسته ای
    کوه پنجم
    دوست داشتن
    صدای چرخاندن کلید است در قفل
    عشق ، باز نشدن آن
    کاری که ما بلدیم اما...باز کردن در است با لگد..
    "‏کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته
    باشند ترکتان نخواهند کرد،
    آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت!
    دنیا که شروع شد زنجیر نداشت، خدا دنیای بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت، شیطان کمکش کرد.
    دل، زنجیر شد، زن، زنجیر شد. دنیا پر از زنجیر شد و آدم ها همه دیوانه زنجیری!
    خدا دنیا را بی زنجیر می خواست. نام دنیای بی زنجیر اما بهشت است.
    امتحان آدم همین جا بود. دستهای شیطان از زنجیر پر بود.
    خدا گفت: زنجیرهایتان را پاره کنید. شاید نام زنجیر شما عشق باشد.
    یک نفر زنجیرهایش را پاره کرد. نامش را مجنون گذاشتند.
    مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری. این نام را شیطان بر او گذاشت.
    شیطان آدم را در زنجیر می خواست.
    لیلی، مجنون را بی زنجیر می خواست.
    لیلی می دانست خدا چه می خواهد.
    لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند.
    لیلی زنجیر نبود. لیلی نمی خواست زنجیر باشد.
    لیلی ماند. زیرا لیلی نام دیگر آزادی است.
    اگر عاشقم نباشی
    لمس تن تو ، شهوت است و گناه

    حتی اگر خدا عقدمان را ببندد

    داغی لبت ، جهنم من است

    حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند

    هم اغوشی با تو ، هم خوابگی چرک الودی ست

    حتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشد

    فرزندمان ، حرام نطفه ترین کودک زمین است

    حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس

    خاتون من !

    حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم ،

    ـ یک نگاه حتی ـ، حرامم باد

    اگر تو عاشق من نباشی
    پیراهن نگاه مرا مکش از پشت

    که بر میگردم

    و بی خیال عزیزهای مصری و یعقوبهای چشم به راه

    چنان به خودم می فشارمت

    که هفتاد و هفت سال تمام

    باران ببارد و گندم درو کنیم....
    من امروزایستاده ام و برای ایستادنم هزاران بار افتاده ام
    از سایه نمیترسم خورشید امروز مال من است
    ممنونم قشنگ من
    بخاطر همه وقتایی ک میپرسی
    خوبی؟؟
    من با ت همیشه خوبم
    همیشه خوب باش
    خوب من
    بهترینم
    نمیدونم چرا ب فاصله چن دقیقه این متنو تو چن جای مختلف دیدم !


    سالها رفت و هنوز

    یک نفر نیست بپرسد از من

    که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی

    صبح تا نیمه ی شب منتظری

    همه جا می نگری

    گاه با ماه سخن می گویی

    گاه با رهگذران

    خبر گمشده ای می جویی

    راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟

    صدفی در دریا است؟

    نوری از روزنه فرداهاست؟

    یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟

    بارها آمد و رفت

    بارها انسان شد

    و بشر هیچ ندانست که بود

    خود اوهم به یقین آگه نیست

    چون نمی داند کیست

    چون ندانست کجاست

    چون ندارد خبر از خود که خداست ...
    اونکه ، تو دلم جااااشه، با عشقی که تو چشماشــــــــــــه ، ای کاش! مااااااله من باشه.
    می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی .



    وقتی دلم بهونه بودنتو میگیره.....

    با شنــیدن هر صدایی اشکم درمیاد....

    چه بـرسه تـــو صدام کنی....

    دلم بهونه میگیره تو آغوشـــت گم بشم.....
    مـقـدس تــریـن جــای دنــیـاست اتـــاق تنــهـایی هـــایـــم وقـــتی بــا نیـّــت " تـــ♥ـــــو " خــلـوتـــ می ڪنـــم . . . ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا