یلداست ...
بگذاریم هر چه تاریکی هست ، هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد ...
امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست ...
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
شب یلداست ؛ شبی که در آن انار محبت دانه می شود و سرخی عشق و عاطفه ، نثار کاسه های لبریز از شوق ما ؛ شبی که داغی نگاه های زیبای بزرگتر ها در چشمان کودکان اوج می گیرد و بالا می رود