black banner
پسندها
1,185

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • الان تشکرام تموم شده به محض اینکه فعال بشه تشکر میکنم
    می دونم شیما بسیار با بقیه کاربرها تفاوت داشت و تنها موضوع علم براش مهم بود

    اینم میدونم که خیلی مائل باعث رنجوندنش باید شده باشه


    ولی من واقعا دلم برای اون همه فعالیت نیمه تمام می سوزه
    سلام خوبی

    می خواستم ببینم در مورد رفتن شیما می تونم باهات صحبت کنم
    داداش چت شده؟
    من پیامتو امروز دیدم
    ایشالا خوب میشی
    ایشالا به اهدافه خوبتم خاهی رسید:gol:
    :biggrin:.................
    حالا چیکار به اون داری.....کافیه سمتشو عوض کنی.....:biggrin:
    خواهش میکنم...
    2 تا رشته با هم؟!! جالبه...و...عالیه...:D.
    فقط یکم اراده میخواد....وقتی اراده ی شروع کردنشو داشتی پس اراده ی خوب تموم کردنشو هم داری:).
    انشاالله که موفق موفق میشی دوستم!!!
    اینجوری که میگی یعنی خووووبه دیگه:D
    درس نمیخوونی اینجوری خوبه بخوونی دیگه عاااالی میشه....
    میشه بپرسم رشته ات چیه؟:redface:
    اوه....4 واحد بیست؟!
    آفلین آفلین....پس بچه درس خووونی!!!!
    سلوووووم
    خوفم خوفم میسی میسی.....
    خوش به حالتون.....بچه های ما که کلی حوصله اشون سر رفته بود....:smile:
    وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

    وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

    وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید

    وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید

    من عاشق چشمت شدم نه عقل بود ونه دلی

    چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

    یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود

    آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

    وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

    آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

    من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی

    چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
    ___________________________________

    خدايا من در اين سحر سپيد پريشانم / پريشان
    پسر عمو یکی از بچه ها رو سره کار گذاشتم
    گفتم من علیم دوستش
    مرده بود
    مردم چقد غیرتینا:دی
    ارهههههههههههههه خوبببببببببب
    اگه بدونی دارم چکا میکنم
    یه ماشینه صد بار رفتو اومد
    شمارشو انداخت
    کلی زر زر کرد
    اما بیخاصیت یه کمک نکرد
    بقیشونم همین
    روزه پر باری بود
    خبرشونو بیارن:redface:
    من ولی خودمو جلو ماشین پرت نمیکنما:D
    دیوونگیو دوس دارم خدارو شکر همه هم بهم میگن دیوونه دیگه عادی شده
    یه بار تو پارکینگ خلاف جهت میرفتم بوووق و ..... بود که نثار میکردم منم فقط میخندیدمو واسشون دست تکون میدادم
    همون روزم ماشین تو یونی خراب شد
    مثه بگم چی اخه نشسته بودم رو زمین و تکیه به ماشین و لقمه میخوردم
    یکی عرضه نداشت بیاد کمک کنه
    اخرم پاشدمو ماشینو هل میدادیم با دوستم اما مگه روشن میشد
    اخرم تعمیرکار تلیدم اومد:redface:
    تو پارکینگه دانشگاه بودم
    خاستم برم بیرون
    دیدم یه پراید نصفشم بیرونه چسبونده عقبه ماشین
    گفتم خدایا حالا من چکا کنم با این
    دیدم یکم جلو جا هست گفتم خو حله
    اما از اونجا که پسرا زیاد ادعاشون میشه واسه رانندگی
    یه نامه نوشتم با دوستمم بودیم
    نوشتم اگه دختری خو هیچی حق داری اگه پسری بگو کی بهت گواهینامه داده برم دره اموزشگاشو تخته کنم
    بیا تا بهت پارک کردن یاد بدم اصن حالا بزنم سپرتو بیارم پایین
    خلاصه کلی چیزه دیگه هم نوشتیم
    بعدم برگرو گذاشتم زیره برف پاککنشو در رفتم
    اومدم خونه
    تعریف کردم
    بابام را میرفت میگفت من که دختر نساختم
    این از صدتا پسر بدتره شره
    خلاصه از همون روز ما ماشینو تعطیل کردیم:D

    منو تو اکیپتون را نمیدین؟:biggrin:
    وای پوکیدم از خنده
    حالا من اینو بهت بگم
    قبلش بپرسم تو بوشهر که دوستی چیزی نداری؟:D
    اره دیدم
    دمت گرم
    من باشگام داغونه
    همش میهنگه
    خوب پس ضایع شدی؟داداش نکن از این کارا جونه من
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا