Recent content by bid-majnoon

  1. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    مثل آن لحظه که حفظ غم ظاهر سخت است ماندن چشم به دنبال مسافر سخت است
  2. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خسته ای و خسته تر منم که هرز می روم تو از همه فراری و من از خودم فراری ام...
  3. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    نباید هیچ می گفتم، نباید هیچ می پرسید خودش از گریه ام فهمید مدت هاست... مدتهاست...
  4. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    نه از مهر و نه از کین می نویسم نه از کفر و نه از دین می نویسم دلم خون است می دانی برادر دلم خون است! از این می نویسم
  5. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    نگرانم ولی چه باید کرد؟ عشق دلواپسی نمی فهمد درد من خط میخی است عزیز! درد من را کسی نمی فهمد
  6. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    تفأل زدم نیمه شب به قرآن کتابی که از وحی شیرازه دارد برای دلم آیه صبر آمد ولی نازنین! صبر اندازه دارد
  7. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    در خودم گم شده بودم تو صدایم کردی عاشقم کردی و کشتی و رهایم کردی
  8. bid-majnoon

    کوچه های تنهایی

    تمومش که کردم تموم شدم. اومدم از پله ها برم بالا... چقدر دیگه نمی کشیدم بی تو! پرسیدی چی شدی؟ چی شدم...
  9. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد
  10. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    دل که دائم عشق می ورزید رفت گفتمش جانا مرو! نشنید رفت
  11. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    شنیدستم غمم را می خوری این هم غم دیگر دلت بر ماتمم می سوزد این هم ماتم دیگر
  12. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
  13. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    می خورد خون دلم مردمک چشم و سزاست که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم... :smile:
  14. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    دور از تو ستون خانه غم شده ام بار غم عالم همه بر دوش من است
  15. bid-majnoon

    مشاعرۀ سنّتی

    تا سحر چشم به راه تو نشستم امشب در به روی همه با یاد تو بستم امشب عهد با چشم توام بود که لب تر نکنم عهد بگسستی و من نیز گسستم امشب
بالا