رفتمو تو شهر عشقم دلمو تنها گذاشتم
دیگه حتی واسه موندن یه بهانه هم نداشتم
با همه روح و وجودم, یه دله شکسته بودم
آره دل شکسته بودم باتمامی وجودم
میگن این دوروز دنیا,جای غم خوردن ندار
چه جوری آروم بگیره اون دلی که بیقراره
.
دلم با تو بود
تو ولی سرد شدی
آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم
و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . .
.
.
.
خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد
و رمز جدول چنین بود:
دوستم بدار . . .
.
.
.
هنوز هم…
از بین کارهای دنیا…
دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد