زمزمه وار گفت:
-دلم برای این غربتی گفتنهات خیلی تنگ میشه,دلم برای بچه بازیهات خیلی تنگ میشه ,برای داد و فریادهای بیخودیت ,یرای دست و پا چلفت بازیهات برای بحثهای بیخودی که میکردی بغضش را فرو خورد و ادامه داد:
میگه میشه در دوهفته انقدر به تو عادت کنم ,با اینکه هفته ی آخر خودتو حبس کردی ولی ته دلم...