در زندگی هر کس زمانی فرا خواهد رسید که دوست دارد عادت کند.... دوست دارد در بازه های مشخصی از زمان برگردد به خودش و عادت هایش و بگوید که هنوز خودش را خوب به یاد دارد... می ترسد از اینکه مبادا در یکی از مسیر های زندگی که تندتند راه رفته است بخشی از خودش را جا گذاشته باشد....امروز رفتم یکی از همان جاهای همیشگی ای که دلگرفتگی ها و شادی های زیادی را به آنجا برده بودم... قدم زدم... نفس کشیدم و خوب تماشا کردم.... هنوز همه جا را می شناختم...لازم بود باید از روحم نبض می گرفتم.