Recent content by amir_68

  1. amir_68

    سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های...

    سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما... کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟... زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار...
  2. amir_68

    مشهورهای یکسان

    خوبه اینجوری یه زاپاسم دارن:D
  3. amir_68

    آسيا و اروپا از ديد ايراني جماعت !!

    حاجی ارزونی:w15: خیلی با حال بود مرسی;)
  4. amir_68

    [IMG]

    [IMG]
  5. amir_68

    امیدت به خدا باشه هنوز کنکور آزادم داریم

    امیدت به خدا باشه هنوز کنکور آزادم داریم
  6. amir_68

    سلام چطوری؟کم پیدایی درصدات چطور شدن؟

    سلام چطوری؟کم پیدایی درصدات چطور شدن؟
  7. amir_68

    فلز وجودتون از چیست ؟ ؟

    متولدین بهمن: اورانیوم فلز درونی متولدین بهمن یک فلز حقیقی نیست و یک ماده رادیواکتیو است که فقط در ترکیبات یافت می شود . اورانیوم می تواند موجب انفجارات عظیم و زنجیره ای گردداز همین رو تلاش برای محدود کردن آنها و مجبورساختن شان به انجام کاری مثل کوشش برای به دام انداختن طوفان زمستانی در یک بطری...
  8. amir_68

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    الاغ ملا نصرالدین و تعمیر پشت بام خانه یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که خر از...
  9. amir_68

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    داستان درویش و زاهد و دخترک کنار رودخانه زاهد و درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بی درنگ دخترک...
بالا