aftab
پسندها
618

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برایت آسمانی خواهم کشید،

    پر از ستاره های همیشه نورانی،

    تو در کنار من روی ابرها،

    من غرق آنهمه مهربانی تو...
    دلم مي خواد قصه بگم اما نه اون قصه ها ، قصه من وتو
    يه قصه اي که توي اون من باشم و شما
    مي خوام از اون روزي بگم که سرد و باروني بودش
    اما نگاه ما دو تا بارونو زيبا مي دونست
    مي خوام از اون روزي بگم کا در کنار هم بوديم
    تو پيش من
    من پيش تو
    مي خوام بگم خدا کنه
    که مرغ عشق باز بخونه
    گلدون مهر و عاطفه نشکنه سالم بمونه
    بگو شده قلب تو هم جيک جيک و تاپ تاپ بکنه؟
    با ديدن يه همسفر بهونه سفر کنه؟
    شده بهارا بشيني شکوفه ها رو ببيني؟
    اونوقت بياي و از بهار شور پريدن بگيري؟
    شده يه روز به آسمون خيره بشي نگاه کني؟
    بعد يه مدتي ستاره تو پيدا کني؟
    شده کنار گل سرخ بخواي يه قصه اي بگي؟
    نگاش کني اما بعدش هيچي نگي؟
    شده يه روز يه قاصدک رو توي دستات بگيري؟
    نزديک لبهات کني و براش ترانه بخوني؟
    شده دلت هوايي گرماي خنده هاش بشه؟
    يا که چشات باروني گل هاي پرپرش بشه؟
    شده به خاطر دلش گلهاي ياس رو بچيني؟
    يا بعد فقط براي اون جشن ستاره بگيري؟
    دست بالا بردم
    تا که دستان پر از خواهش من را شاید
    مهر او در یابد
    بارها خوانده ام او را اما
    او مرا می شنود؟
    و میان همه هستی بی پایانش
    او مرا می بیند؟
    در جهانی که هزاران مه و خورشید در آن ناچیزند
    ذره را راهی هست؟
    ...
    بارش ابر سپید
    تاری پنجره وهم مرا می شوید
    کهکشانی به دل پنجره ام جای گرفت
    و خدایی به دل کوچک من
    قاصدی در راه است
    و پیامی از نور
    می توانی که بخوانی تو مرا
    من تو را می شنوم می بینم
    میل جاری شده در خواندن تو
    پاسخ ماست
    رود با میل خودش جاری نیست
    جذبه مهر فرا خوانده ز دریا
    سبب جاری رود
    دست خالی مرا نور اجابت پر کرد
    چشم نمناک مرا
    گریه شوق......
    چی کارش میکنی الان؟باید بی حرکت بمونه؟؟

    مرسی چشات ناز میبینه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا