گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی / کو رفیق راز داری ! کو دل پر طاقتی
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت/ شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت /کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد/ باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی