يه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو میبره
کوچه به کوچه
باغِ انگوری
باغِ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اون جا که شبا
پشتِ بيشهها
یه پری مياد
ترسون و لرزون
پاشو ميذاره
تو آبِ چشمه
شونه میکنه
مویِ پریشون
نه غار كهف، نه خواب قرون، چه می بينم؟
به چشم هم زدنی، روزگار برگشته است
به قول پير سمرقند ” همه زمانه دگر گشته است “
چگونه پهنه خاک كه ذره ذره آب و هوا و خورشيدش،
چو قطره قطره خون در وجود من جاری ست،
چنين به ديده من ناشناس می آيد؟
ميان اين همه مردم ، ميان اين همه چشم..
ز يكدگر همه بيگانه وار...
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقهٔ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین میرسد
و باز میشود بسوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دستهای کوچک تنهایی را
از بخشش شبانهٔ عطر ستارههای کریم سرشار میکند.
میلان کوندرااز پرطرفدارترین نویسندگان چند دهه گذشته و حال حاضر درجهان و همچنین در ایران میباشد. (Milan Kundera) (زاده ۱ آوریل۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی)
نویسنده اهل چک که از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و نهایتاً در سال ۱۹۸۱ به تابعیت فرانسه درآمد.
او خود را نویسندهای فرانسوی میداند. یکی از...
-سابینا زن بودن را حالت و وضعی می داند که خود انتخاب نکرده است و می گوید چیزی را که نتیجه ی یک «انتخاب» نیست نمی توان شایستگی یا ناکامی تلقی کرد.
او معتقد است در برابر چنین وضعی تحمیلی باید رفتار درستی پیش گرفت. بنظرش عصیان در برابر این واقعیت که زن زاده شده است به اندازه افتخار به زن بودن...
..نهایت تمامی نیروهاپیوستن است
پیوستن به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
طبیعی است که آسیاب های بادی میپوسند
چرا توقف کنم؟
من خوشه های نارس گندم را
به زیر پستان میگیرم
و شیر می دهم
صدا ، صدا ، تنها صدا
صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن
صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک
صدای انعقاد نطفه ی...
امیدوارم خدا دلی بزرگ و صبر و ارامش بده به شما و خانوادتون
غم از دست دادن عزیزان خیلی سخته و کوچکترین مسایل، خاطرات و نبودشون رو بهمون یاداوری میکنه
با هر مشکلی فک میکنیم اگر بودن خیلی همه چی فرق میکرد..
ولی فک میکنم اگه ما خوب زندگی کنیم اونها هم در ارامش خواهند بود
دلت شاد باشه
من نمى دانم تو در این باره چه فکر مىکنى ولی من همیشه دوستدار یک زندگى عجیب و پر حادثه بوده ام
شاید خنده ات بگیرد اگر من بگویم دلم میخواهد پیاده دور دنیا بگردم
من دلم مىخواهد توى خیابان ها مثل بچه ها برقصم بخندم فریاد بزنم
من دلم مىخواهد کارى کنم که نقض قانون باشد
شاید بگویى طبیعت متمایل...