سلام خسته نباشید یک کد جاوا دارم میخوام به سی تبدیل کنم برای پروژه معماری پیشرفته ام می خوام میتونید کمکم کنید.
این تازه بخشی از کدآدزس ایمیلتون رو بهم بدین براتون ضمیمه کنم شاید بتونین بهم کمک کنین زیاده اینجا جا نمی شه خطا میده
salam,
man soheil jouybari hastam manager IT company dar europa,
va donbale IT specialist haie irani hastam ke darai e madrake MCSE hastand,
shoma be man mitonid email ia telefoon khodetoon ro send bekonid,
baraie sohbat dar morede pishnehad hamkari dar iran,
email: soheil.jouybari@net-ict.com
GSM: 0032-473 25 76 41
gr,
soheil
سلام دوباره, این جزییات برنامه است برنامه ای که بتونیم باهاش سوالات امتحانی رو وارد نرم افزار کنیم و آن زمانی که میخواهیم امتحان بگیریم به صورت اتفاقی یه تعداد سوال رو انتخاب کنه و در یه فایل متنی ذخیره کنه در طرح سوال :متنش معمولی باشه /نوع سوال تستی یا تشریحی /تعداد گزینه های سوال تستی 4 تا باشه /درجه سختی سوال ساده مشکل متوسط وخیلی مشکل مشخص بشه /درس مربوطه/بارم سوال/وقت لازم برای پاسخگویی به سوال در طراحی سوال باشه و در طراحی امتحان هم باید اسم درس وتعداد سوالات سخت و..... ونوع سوال روبدیم سوالات تکراری نباشه ودر نهایت خروجیش مثل برگه امتحانی باشه /این پروزم بود میتونی کمک کنی؟تا آخر هفته بیشتر وقت ندارم بم خبر بده ممنون آقای مهندس
سلام من باید یه برنامه به زبان cبنویسم برنامه بانک سوال شامل طراحی سوال و طراحی امتحان میتونی کمکم کنی تا آخر هفته بیشتر وقت ندارم خواهش میکنم یه لطفی بکن به نمرش احتیاج دارم
salam man daneshjuye reshteye computeram va khayli khoshhalam ke ba ham reshteye khodam sohbat mikonam ,rastesh man mikhastam sisyem amele ubuntu ra nasb konam vali nemidunam chi karbayad bekonam mikhastam age mishe komakam konin
بهشت و جهنم
روزي يك مرد روحاني با خداوند مكالمه اي داشت (( خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شكلي هستند ؟ ))
خداوند او را به سمت دو در هدايت كرد و يكي از آن ها را باز كرد
مرد نگاهي يه داخل انداخت ، درست در وسط اتاق يك ميز گرد بزرگ وجود داشت كه وري آن يك ظرف خورش بود ، كه انقدر بوي خوبي داشت كه دهانش آب افتاد ، افرادي كه دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني و مريض حال بودند ، به نظر قحطي زده مي آمدند ، آن ها در دست خود قاشق هايي با دسته بسيار بلند داشتند كه اين دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده بود و هر كدام از آن ها به راحتي مي توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمايند ، اما از آن جايي كه اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود ، نمي توانستند دستشان را بر گردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
مرد روحاني با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آن ها غمگين شد ،
خداوند گفت : تو جهنم را ديدي ، حال نوبت بهشت است ،
آن ها به سمت اتاق بعدي رفتند و خدا در را باز كرد ، آن جا هم دقيقا مثل اتاق قبلي بود ، يك ميز گرد با يك ظرف خورش روي آن و افراد دور ميز ، آن ها مانند اتاق قبل همان قاشق هاي دسته بلند را داشتند ، ولي به اندازه كافي قوي و چاق بوده ، مي گفتند و مي خنديدند ،
مرد روحاني گفت : خداوندا نمي فهمم !؟
خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتياج به يك مهارت دارد ، مي بيني ؟ اين ها ياد گرفته اند كه به يك ديگر غذا بدهند ، در حالي كه آدم هاي طمع كار اتاق قبل تنها به خودشان فكر مي كنند !
هنگامي كه موسي فوت مي كرد ، به شما مي انديشيد ،
هنگامي كه عيسي مصلوب مي شد ، به شما فكر مي كرد ،
هنگامي كه محمد وفات مي يافت نيز به شما مي انديشيد
گواه اين امر كلماتي است كه آن ها در دم آخر بر زبان آورده اند ،
اين كلمات ازاعماق قرون و اعصار به ما يادآوري مي كنند كه يكديگر را دوست داشته باشيم ، به همنوع خود مهرباني نماييد ، كه همسايه ي خود را دوست بداريد ، زيرا كه هيچ كس به تنهايي وارد بهشت ( ملكوت الهي ) نخواهد شد .