محسن جعفر

http://www.andisheqom.com/index.php با این سایت حال کن

سلام
خسته نباشين
ممنون كه به ياد ما هستين
مطلب جالبي بود ، واقعا درسته افراط گرايي خيلي تو بدنامي اسلام تاثير داشته
روزگار خوش

ممنون دوست عزیز که توی تایپک حسین تشنه لبیک بود پست گذاشتید.جوابتون رو همون جا دادم ولی گفتم شاید دیگه اونجا نرید. واسه همین گفتم، برای اینکه سو تفاهم نشه جوابتون رو اینجا هم بدم

علت نام بردن از گاندی مقایسه نبود،گاندی می گه:من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده‌ام و توجّه کافی به صفحات کربلا کرده‌ام بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.
یا خسرو گلسرخی که کمونیست بود در دادگاه نظامی شاه گفت:زندگی امام حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بر كف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حكومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند كه یزید گوشه ای از تایخ را اشغال كرد ولی آن چه كه در تداوم تاریخ تكرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حكومت یزید آن چه را كه خلقها تكرار كردند و می كنند راه حسین است.
بله منظور مقایسه نبود بلکه غرض تنها نشون دادن این مطلب بود که حتی آزاده های غیر مسلمان هم به حسین ارادت دارن و روح حسین در کالبد امثال گاندی و گلسرخی که مسلمان نبودند هم زنده است.
امام حسین:آگر دین ندارید برای دنیایتان آزاده باشید

باورمون شد که شما اقا نیستی....

حسین تشنه لبیک بود

حسین تشنه لبیک بود

سلام
شرمنده يه كم سرم شلوغ بود
اون قسمت دوم رو من پيدا نكردم اگه زحمتي نيست لينكش رو برام بذاريد
اين قضيه 140 ميليون هم يه جورايي غير قابل باور هست ، با امكانات اون زمان و وضعيت اون روز دنيا بعيد ميدونم جمعيت 140 ميليون باشه البته خيلي هم فرق نميكنه چون به هرحال جمعيت ايران بيشتر بوده ، ولي نكته اي كه هست اينه كه حكومت داري اون موقع با الان فرق داشته بيشتر حالت ملوك الطوايفي داشته و به محض ضعف حكومت مركزي همه چي از هم ميپاشيده ، حتي ميگن اون موقع افسران پارتي در حال شورش بودن ، در واقع ايران اون موقع وسعت داشته ولي قدرتي نداشته و خيلي ضعيف شده بوده و اعراب هم در اوج انگيزه بودن ، همين اتفاق در مورد حمله اسكندر هم افتاد مقدونيه هم جمعيتي نداشت ولي اسكندربا همون نصف دنيا رو فتح كرد و اگر جوانمرگ نميشد تمام دنيا رو هم ميگرفت و همن جور اشرف افغان هم به همين ترتيب صفويه رو منقرض كرد ، در موقع اين حملات ايران فقط وسعت داشت ولي قدرتش رو از دست داده بود ،
براي جلسه حضوري اگر فرصت شد اومدم تهران حتما مزاحمتون ميشم ، خوشحال ميشم از نزديك زيارتتون كنم
اوقاتتون پر از شادي

من اصلا بهم برنخورده
جدی می گم اثبات کن بهم
پارسال پیارسال روزه می گرفتم انقد همه مسخرم کردنو
می گفتم هاله از تو با این همه تحصیلات بعیده خسته شدم
نمی تونستم توجیهشون کنم

در مورد تاپيكتون بايد بگم كه دليلي كه عنوان شده يكي از دلايل اصلي هست ، همين الان هم وقتي من با بعضي از دوستان در مورد اينكه اگر به كشور حمله بشه چه واكنشي نشون ميدن صحبت ميكنم بعضي ها به علت نارضايتي از حكومت ميگن ما مقاومت نميكنيم ، حالا شما فكر بكن 1400 سال پيش با اون سطح ارتباطات و مطالعه كم خب ديگه معلومه چه واكنشي داشتن يكي از دلايل مهمش اينه ، البته تاريخ شناسان دلايل ديگه اي هم كنار اين دليل ميارن كه منطقي به نظر مياد و البته در نهايت يه جورايي بازم به همين دليل ختم ميشه ، در كل تاثير نيروي ايمان اگر چه كم نيست ولي اونقدرها هم كه ميگن تو اين پيروزي موثر نبوده حتي عده اي انگيزه اصلي اعراب رو به دست آوردن غنائم ميدونن كه يه جورايي هم منطقي به نظر مياد

حضوري كه خيلي عاليه
من عسلويه كار ميكنم هر دو هفته يك هفته مرخصي دارم
mehdi_garshasbi@yahoo.com
اين ايميل منه اگه يه برنامه اي رديف كنيد كه خيلي عاليه

و اما در مورد قرآن بايد عرض كنم كه شان نزول خيلي مهمه ولي من ديدم كه مفسران هم حرفهايي ميزنن كه با عقل جور درنمياد جالب اينكه در جايي يكي از دوستان از قول مفسران چيزي رو عنوان كرد و وقتي به متنش ايراد گرفتم گفتند كه بعضي از مفسران ميگن و عقيده همه نيست ، خب وقتي مفسر ميتونه اشتباه كنه چرا من بايد زندگي خودم رو دستش بسپارم، و البته شما بنده رو به عنوان فردي در نظر بگيريد كه اصلا مسلمان نيست و شما ميخواييد اون رو به اسلام دعوت كنيد پس از موضوعاتي صحبت كنيد كه براي يك همچين شخصي قابل قبول باشه
و البته من پيشنهاد ميكنم كه يك موضوع رو در نظر بگيريم و در مورد اون بحث كنيم بلكه نتيجه بهتري بگيريم چون فكر كنم اينجوري شاخه به شاخه ميپريم و وقتمون از دست ميره
حالا هرچي نظر شما باشه ميتونيم در اين موارد صحبت كنيم
1- حقانيت اسلام
2- حكومت محمد بن عبدالله(ص) بهتره يا كوروش كبير
3- موضوع ديگه اي كه شما در نظر داشته باشيد
اميدورام اين بحثمون نتيجه خوبي داشته باشه يا حداقل اطلاعاتمون رو بالا ببره

و اما در مورد كتب حديث خود همين بحارالانوار پر از حديث جعلي هست و خود علامه مجلسي هم گفته كه من همه احاديث رو جمع كردم ولي درست يا نادرست بودنش به عهده خودتون و البته بعضي از اين احاديث ديگه حالت جك پيدا كردن كه اگه مطالعه بفرماييد مشاهده ميكنيد ، و البته پيش اومده كه بعضي اوقات دوستان از همين كتاب حديث گفتن و وقتي ما ايراد گرفتيم اونوقت برگشتن گفتن خب اين حديث جعليه ولي قبل از اون به همين حديث استناد كردند ، واما خطبه 35 رو هم چون متاسفانه نهج البلاغه نداشتم سرچ كردم ولي يه متن كوتاه بود در مورد حكميت و چيز خاصي در اون نوشته نشده بود شايد عدد رو اشتباه تايپ كرديد و شايد هم بايد برم يه نهج البلاغه پيدا كنم
و اما در مورد كتابهاي تاريخي اون كتاب و نويسنده اي كه بنده عرض كردم استاد بزرگي هست ميتونيد از استادتون بپرسيد كه دكتر شهيدي چقدر مورد اعتماد هست حتما ايشون رو ميشناسن و در مورد اطلاعات و صداقتشون به شما ميگن

درود مجدد
در مورد عدالت كاملا صحيح ميفرماييد و حرف بنده هم همين هست بنده ميگم ابوسفياني كه در جنگ با هوازن شركت نداشته چرا بايد اينهمه غنائم بهش برسه در حالي كه حتي در ايمان آوردنش هم همون موقع شك داشتند و چرا در جنگي كه همه مردم بسيج ميشن چون درگيري ايجاد نميشه غنائم به پيامبر برسه و اونم اينها رو به دخترش ببخشه ، اگر يك پادشاه اينكار ر وميكرد كه كلي اتهام و انگ بهش ميزدن

گاهی می گویند : فلانی عادل است ، منظور این است که هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نمی شود . بنابراین ، عدل یعنی مساوات .؟؟؟
این تعریف نیازمند به توضیح است . اگر مقصود این باشد که عدالت ایجاب می کند که هیچگونه استحقاقی رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود ، این عدالت عین ظلم است . عدالت با مساوات تفاوت دارد مثلا فرض کنید خانواده ای هستند که یک کودک 7 ساله دارند ، سر سفره مادر خانواده برای پدر که تمام روز کار کرده و سن زیادی دارد یک ظرف کامل غذا بدهد و برای کودک هم به اندازه پدر غذا بدهد و بگوید که عدالت را باید رعایت کرد خوب طبیعی است که کودک نمی تواند غذا را بخورد چون جثه ضعیفی دارد . پس در اینجا معلوم میشود که عدالت با مساوات تفاوت دارد و در بحث پیامبر هم اینگونه است و عدالت یعنی هر کس به اندازه استحقاق خودش سهم ببرد .

ولي نظر شخصي بنده اينه كه بهتره يك سياستمدار زير نظارت كامل بزرگان ديني اينكار رو انجام بده ، علت اين نظرم هم اينه كه اگر حاكم خطايي كرد نميتونه به اسم دين خطاي خودش رو موجه جلوه بده و يا اينكه انتقاد از خودش رو مخالفت با خدا عنوان كنه و ديكتاتوري بوجود بياره ، از حالا مثال نميزنم از گذشته مثال ميارم ، زماني كه امويان و عباسيان و بقيه خلفا از جمله خلفاي عثماني با همين شيوه استبداد راه انداخته بودن ، در صورتي كه در سلسله هاي پيشين علي الخصوص قاجاريه نقش مرجعيت در نظارت خيلي مشهود هست خصوصا بعد از مشروطيت اگر نظر شيخ فضل الله نوري اعمال ميشد بسيار ميتونست كارآمد باشه ، خب البته اين نظر بنده هست و البته دكتر شريعتي هم بر مبناي مطالعات جامعه شناسي يه همچين پيشنهادي رو داشتند كه با توجه به سواد بالاي ايشون دلايل بنده در مقابل دلايل اون مرحوم خيلي پيش پا افتاده است
بازم از وقتي كه براي بنده گذاشتيد بسيار ممنونم و تشكر ميكنم

يه چيز ديگه هم كه شايد ذكر كردنش بد نباشه مسئله برابري در اسلام هست از قضيه آزادي برده داري و داشتن كنيز كه بگذريم اين آيه هم قابل توجه هست ((بقره 178)) البته آيه 177 رو هم بخونيد آيه زيبايي هست
و اما در مورد حكومت ديني بايد عرض كنم كه خيلي با هم اختلاف نظر نداريم ، برخلاف خيلي ها كه ميخوان اثبات كنند دين از سياست جداست يا گروه مخالفشون كه ميگن سياست و ديانت ما يكي هست بنده بايد عرض كنم كه نظر من اينه كه جدا بودن يا نبودن دين از سياست بستگي به دين داره ، در دين مسيحيت اين دو كاملا از هم جدا شدن يا دين بودا از سياست خودش رو دور نگه ميداره ولي دين يهود و يا دين اسلام كاملا سياسي هستند چرا كه اجراي دستوراتشون نيازمند يك حكومت و سيستم حكومتي هست تا بشه خيلي از دستوراتش رو اجرا كرد ، ولي در مورد اينك حالا آيا بايد يك شخص ديني حكومت كنه يا يك شخص سياستمدار زير نظارت علماي دين كار كنه يا هر شكل ديگري رو بنده نميتونم نظر بدم چرا كه شناختم نسبت به اين اديان خيلي كمه ،

بادرود
از اينكه وقت گذاشتيد و اين مطالب رو براي بنده نوشتيد خيلي خيلي سپاسگذارم
در مورد جنگ بدر اگر براتون مقدوره بفرماييد كه اين مطالب رو از كجا گرفتيد چون بنده اوني رو كه عنوان كردم از كتاب تاريخ تحليلي اسلام نوشته دكتر شهيدي بود كه تا قبل از مرگشون كه همين چند سال پيش بود توي دانشگاههاي ايران تدريس ميكردن و هنوز هم همين كتاب داخل ايران داره چاپ ميشه ، و اما در مورد جنگ خيبر و يا فدك در قرآن آمده كه پيامبر حق داره هر چيزي رو كه ميخواد از غنائم برداره و البته اسمي از فاطمه (ع) در قرآن نيمومده ، و البته حرف من اينه كه چرا اين امتياز ويژه بايد براي پيامبر باشه ، و البته در جنگ با هوازن در سالهاي آخر عمرشون كلي از غنائم رو به ابوسفيان دادند كه هم در جنگ شركت نداشت و هم همه ميدونستند كه اسلام آوردنش ظاهري هست ، البته در اون قسمت فكر كنم يه چيزي رو جابجا گفتيد اگر اشتباه نكنم در جنگهاي بدون خونريز غنائم متعلق به پيامبر خواهد بود

با درود
اسم من مهدي هست تقريبا دو ساله كه به هيچ ديني اعتقاد ندارم قبلش مسلمون بودم ، اعتقاد الانمم ربطي به حمله به ايران نداره ، خوندن ترجمه قرآن و يه سري كتابهاي ديگه من رو به اينجا كشونده
اگر براتون مقدور بود كتاب تاريخ تحليلي اسلام نوشته دكتر شهيدي رو بخونيد البته اگر اون چاپ قديميش كه براي دانشگاه نوشته شده باشه بهتره
ممنونم كه ميخوايد به من كمك كنيد اميدوارم به جاي مطلوبي برسيم
براتون آرزوي سلامتي و سعادت ميكنم

قهر نكردم آقا
يه مشكلي واسم پيش اومد
درگيره اون مسئله هستم

پلیسی یا دکتر..؟!

معتادي؟
ارادتمند دوست جون

سلااااااااااااااااااااااااااااااام آقا
صبحت بخير

سلام هنوز کار میبره تا پیروز بشن ..شرایط بندگان خدا از بقیه کشورهای عربی به نظر میرسه بدتره ..چون هم امریکاییها اونجا پایگاه ویژه دارن و هم دولتشون تو چند سال اخیر از کشورهای دیگه ادم اورده تا ساختار جمعیتی رو تغییر بده و هم جمعیت الانشون هم خیلی کمه .. کل جمعیت بحرین همه همه یک ملیون و پانصد هزار نفر هم نمیشه..البته به قول ایه 249 سوره ی مبارکه بقره :کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله والله مع الصابرین...پس انشا الله وعده اللهی تحقق پیدا میکنه ..مقداری صبر باید رفیق

وقتی بهت میگم نادان بهت بر نخوره. اشتباهی گرفتی.....