فاطمه یاس
پسندها
2,910

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خخخ...پس بالاخره هوای مریخیا به دستیارا سرایت کرد:دی...خو من کلا فرشته دوشت:D:heart:

    خخخ منم ک بودم همین بود خو...من و نفیزم اگر گاهی سر و صدایی میکردیم دعوامون میکردن میگفتن بشینین سر جاتون...پرستیژ مودوریتی داشته باشین...زشته:دییییییی
    چه آرام در خود شکستم
    چه دلتنگ تنها نشستم
    نشستم به هوای تو من با تو ارام پس از این به خدا
    گریه نکن دل بی تاب از بی خبری
    شکوه نکن تن رنجور از در به دری ای وای
    به قول سارامون نَنام:D

    خوبم عجقم تو خوبی؟

    سلامتی رهبر و دار و دسته...شما چخبر؟اونطرف پیش مودورا چخبر؟از فرشته های زمینی چخبر؟:cry::heart::gol:
    سلام زهرا جان، ببخشید بابت تاخیر، درسای کارشناسیمونو مثل جرم، ریاضی، سیالات و ...
    از نرم افزارای خودمون با هایسیس و فلوئنت کار کردم ولی الان بیشتر کارم با متلب هستش و چندان از اونا استفاده نمیکنم. امیدوارم موفق باشی، حالا هیچ راهی نداره یکم بخونی؟ کی کنکوره؟
    خلاصه اینکه ...
    شاید با داشتن این تجربیات آدم دیگری می شدم و به گونه ای دیگر عمل میکردم .

    می دانم زندگی دکمه بازگشت ندارد ،
    اما از حالا برای ده سال بعد و سالهای بعد تر زیباتر زندگی می کنم .
    اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...

    خجالت را به کناری می گذاشتم و حرف دلم را راحت تر میزدم
    زنده بودن را صرف بهتر زندگی کردن می کردم
    بیشتر با خدای خود حرف میزدم
    کمتر خشم میگرفتم و بیشتر می بخشیدم
    آری اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
    نقشه راه زندگی ام را به بهترین نحو ترسیم می کردم
    و هر از گاهی امروزم را با آن بهترین فردا بیشتر تطبیق می دادم .
    در زمستان با گنجشکها مهربان تر می شدم

    حبه ای قند برای زنبورها و مشتی گندم برای مورچه ها هدیه می بردم
    به هر بهانه ای که شده بیشترمهمان طبیعت می شدم
    بی تفاوتی را به کناری می گذاشتم و
    برای درک عظمت خلقت ؛ بیشتر و بیشتر به آسمان خیره می شدم
    و هر شب بیش از شب پیش از دامان آسمان شب ستاره می چیدم.
    و چه خوب میشد
    آری من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...

    کتابهای بیشتری می خواندم
    آوازهای بیشتری از بر می کردم
    آنچه را یاد میگرفتم بیشتر بکار می بستم
    معلمین خود را بیشتر تکریم می کردم
    به والدین خود بیشتر احترام می گذاشتم
    خانه را بیش از پیش پر از نوای " دوستت دارم پدر " میکردم
    مادرم را بیشتر می بوسیدم

    به پدر بزرگ و مادربزرگ بیشتر سر میزدم ...

    می دانم نمی شود اما ... من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ؛
    من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...

    من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم
    آری، شاید بهتر زندگی میکردم
    عاقلانه ترعاشق میشدم
    عاشقانه تر زندگی میکردم
    بیشتر یاری می رساندم
    اطرافیانم را نگران نمی کردم
    نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم
    کمتر اشتباه میکردم
    حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم
    تصمیم می گرفتم در آینده ؛ زندگی را بیشتراز کسب پول صرف خانواده ام کنم.
    ... باید دید در جامعه چه خبر است؟ باید بپذیریم وزارت ارشاد مشکل نیست. مشکل مجوز دادن وزارت ارشاد به یک خواننده زن نیست. فرد می‌توانند آهنگ‌‌ همان خواننده را در اینترنت گوش دهد.

    اتفاقات دارد در تبلیغات بازرگانی می‌افتد. جوانی که باید با قناعت زندگی خود را آغاز کند با تبلیغات به او القا می‌کنیم که باید آشپزخانه‌ات ۳۰۰ میلیونی باشد. عامل اصلی قضیه تجمل گرایی است. ما در مورد این موضوع حساس نیستیم اما برای یک نوار کاست کفن می‌پوشیم و بیرون می‌آییم ...
    قسمتی از مصاحبه با حجت‌الاسلام زائری
    دعا بکن؛

    ولی اگر اجابت نشد؛

    با خدا دعوا نکن؛

    میانه ات با او به هم نخورد؛

    چون تو جاهلی؛

    و او عالم و خبیر ...
    روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی عارف بزرگ را در نماز عید فطر دید ... پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید :
    شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
    استادمان نیز یکی بود ، حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟
    و من چرا مثل تو نشدم ؟؟ ...
    بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم ...

    " به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست " ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا