Recent content by سارا بلا

ای شرم زده غنچه مستور از تو حیران وخجل نرگس مخمور از تو گل با تو برابری کجا یار دکرد کو نور زمه داردو مه نورا زتو...

سزد کز خاتم لعاش زنم لاف سلیمانی چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم...

هر روز دلم بزیر بار دگر است در دیده من ز هجر خاری دگر است من جهد همی کنم قضا میگوید بیرون ز کفایت تو کاری دگر است...

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم...

ای کاش که بخت سازگاری کردی با جور زمانه یار یاری کردی از دست جوانیم چو بر بود عنان پیری چو رکاب پایداری کردی...

یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که ازو خصم بدام آمدو معشوقه بکام

عشق رخ یار بر من زار مگیر بر خسته دلان رند خمار مگیر صوفی چو تو رسم رهروان میدانی بر مردم رندنکته بسیار مگیر...

مکن زغصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید...

ماهی که قدش به سرو میماند راست آئینه به دست و روی خود می آراست دستارچه پیشکشش کردم گفت وصلم طلبی زهی خیالی که تراست

دنیا ارزش اینو نداره که بخوای براش غصه بخورییا

رسم دنیا همینه خیلی خیلی بی وفاست حالم از دنیا بهم میخوره هر لحظه دوست دارم قیامت بشه و از این دنیاو امتحانایه سختی که رو ما ها انجام میده راحت شم.ولی چه کنیم مجبوریم که بسوزیمو بسازیم...ولی من میتونم یه جورایی طاقت بیارم پس شما هم میتونی...

آقا جاوید اتفاقا ما باید این سختی ها رو فراری بدیم نباید بذاریم ما رو از بین ببرن هیچ کس از این دنیا راضی نیست یکی خود من دلم خیلی از دنیاو کاراش پره ولی نمیشه که همه آرزویه مرگ خودشونو بکنن اگه قرار بود خدا به حرفایه ما گوش بده الان نصف بیشتر مردم اون دنیا بودن پس بیا محکم باشیمو در برابر...

امشب زغمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت...

مرسی خیلی قشنگ بود چه پاهایه تپلیم داره...:child::child::w17:

دگر حورو پری را کس نگوید با چنین حسنی که این را اینچنین چشمست و آنرا آنچنان ابرو...