*زهره*
پسندها
14,783

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دل گمراه من چه خواهد کرد

    با بهاری که می‌رسد از راه؟

    با نیازی که رنگ می‌گیرد

    در تن شاخه‌های خشک و سیاه؟



    دل گمراه من چه خواهد کرد؟

    با نسیمی که می‌تراود از آن

    بوی عشق کبوتر وحشی

    نفس عطرهای سرگردان؟



    لب من از ترانه می‌سوزد

    سینه‌ام عاشقانه می‌سوزد

    پوستم می‌شکافد از هیجان

    پیکرم از جوانه می‌سوزد



    هرزمان موج می‌زنم در خویش

    می‌روم، می‌روم به جائی دور

    بوتۀ گر گرفتۀ خورشید

    سرراهم نشسته در تب نور



    من زشرم شکوفه لبریزم

    یار من کیست، ای بهار سپید؟

    گر نبوسد در این بهار مرا

    یار من نیست، ای بهار سپید



    دشت بی‌تاب شبنم آلوده

    چه کسی را به خویش می‌خواند؟

    سبزه‌ها، لحظه‌ای خموش، خموش

    آنکه یار من است می‌داند!



    آسمان می‌دود زخویش برون

    دیگر او در جهان نمی‌گنجد

    آه، گوئی که این همه "آبی"

    در دل آسمان نمی‌گنجد



    در بهار او زیاد خواهد برد

    سردی و ظلمت زمستان را

    می‌نهد روی گیسوانم باز

    تاج گلپونه‌های سوزان را



    ای بهار، ای بهار افسونگر

    من سراپا خیال او شده‌ام

    در جنون تو رفته‌ام زخویش

    شعر و فریاد و آرزو شده‌ام
    زهره بانو میخواستم بکگراند صفحه تون رو ببینم خوب مشخص نبود اینجوری کردم :دی ببخشین :دی
    ولی ژنرال فرانکو از موسولینی انتقام هیتلر رو میگیره ! :دی

    اینم تقدیم شما...:D


    سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‌،

    سرها در گریبان است‌.

    کسی سر بر نیارد کرد پاسخ ‌گفتن و دیدار یاران را.

    نگه جز پیش پا را دید نتواند،

    که ره تاریک و لغزان است‌.

    و گر دست محبّت سوی کس یازی‌،

    به اکراه آورد دست از بغل بیرون‌;

    که سرما سخت سوزان است‌.

    ...

    مسیحای جوانمرد من‌! ای ترسای پیر پیرهن‌چرکین‌!

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است‌... آی‌...

    دمت گرم و سرت خوش باد!

    سلامم را تو پاسخ‌گوی‌، در بگشای‌!

    منم من‌، میهمان هر شبت‌، لولی‌وش‌ِ مغموم‌.

    منم من‌، سنگ‌ِ تیپا خورده رنجور.

    منم‌، دشنام پست آفرینش‌، نغمه ناجور.

    نه از رومم‌، نه از زنگم‌، همان بیرنگ‌ِ بیرنگم‌.

    بیا بگشای در، بگشای‌، دلتنگم‌.

    ...

    سلامت را نمی‌خواهند پاسخ‌گفت‌.

    هوا دلگیر، درها بسته‌، سرها در گریبان‌، دستها پنهان‌،

    نفسها ابر، دل ها خسته و غمگین‌،

    درختان اسکلت های بلورآجین‌،

    زمین دلمرده‌، سقف‌ِ آسمان کوتاه‌،

    غبارآلوده مهر و ماه‌،

    زمستان است
    عزیزممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
    سر ِ خود را مزن اين گونه به سنگ ،
    دل ِ ديوانه ي تنها ! دل ِ تنگ !

    منشين در پس اين بهت ِ گران
    مدران جامه ي جان را ، مدران !

    مكن اي خسته ، درين بغض درنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    پيش اين سنگدلان قدر ِ دل و سنگ يكي است
    قيل و قال ِ زغن و بانگ ِ شباهنگ يكي است

    ديدي ، آن را كه تو خواندي به جهان يار ترين
    سينه را ساختي از عشقش ، سرشار ترين
    آنكه مي گفت منم بهر تو غم خوار ترين

    چه دلآزار ترين شد ! چه دلآزار ترين ؟

    نه همين سردي و بيگانگي از حد گذراند ،
    نه همين در غمت اين گونه نشاند ؛
    با تو چون دشمن ، دارد سر ِ جنگ !
    دل ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    ناله از درد مكن
    آتشي را كه در آن زيسته اي ، سرد مكن
    با غمش باز بمان
    سرخ رو باش ازين عشق و سر افراز بمان
    راه ِ عشق است كه همواره شود از خون ، رنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل ِ تنگ
    سر ِ خود را مزن اين گونه به سنگ ،
    دل ِ ديوانه ي تنها ! دل ِ تنگ !

    منشين در پس اين بهت ِ گران
    مدران جامه ي جان را ، مدران !

    مكن اي خسته ، درين بغض درنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    پيش اين سنگدلان قدر ِ دل و سنگ يكي است
    قيل و قال ِ زغن و بانگ ِ شباهنگ يكي است

    ديدي ، آن را كه تو خواندي به جهان يار ترين
    سينه را ساختي از عشقش ، سرشار ترين
    آنكه مي گفت منم بهر تو غم خوار ترين

    چه دلآزار ترين شد ! چه دلآزار ترين ؟

    نه همين سردي و بيگانگي از حد گذراند ،
    نه همين در غمت اين گونه نشاند ؛
    با تو چون دشمن ، دارد سر ِ جنگ !
    دل ديوانه ي تنها ، دل تنگ !

    ناله از درد مكن
    آتشي را كه در آن زيسته اي ، سرد مكن
    با غمش باز بمان
    سرخ رو باش ازين عشق و سر افراز بمان
    راه ِ عشق است كه همواره شود از خون ، رنگ
    دل ِ ديوانه ي تنها ، دل ِ تنگ
    آه ساری دی یر
    آی دیدنت گت د پوینت
    یس یس
    بگو چرا تو هم به من رفتی :دییییی

    نو
    آیم نوکی ویت لایف! :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا