دردم از یار است و درمان نیز هم این که می گویند آن خوشتر ز حسن دوستان در پرده می گویم ولی هر دو عالم یک فروغ روی اوست یاد باد آن کو به قصد خون ما اعتمادی نیست بر کار جهان چون سرآمد ددلت شبهای وصل عاشق از قاضی نترسد می بیار محتسب داند که حافظ عاشق است دل فدای او شد...
گفتمش در عشق پا برجاست دل
گر گشایی چشم دل، زیباست دل
گر تو ذورحمان شوی دریاست دل
بی تو شام بی فرداست دل
دل زعشق روی تو حیران شده
در پی عشق تو سرگردان شده
گفت در عشقت وفادارم بدان
من تو را بس دوست میدارم بدان
شوق وصلت را بسر دارم بدان
چون تویی مخمور خمارم بدان
با تو شادی می شود غم های من
با تو...
شرح پریشانی - وحشی بافقی
شرح پریشانی - وحشی بافقی
دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
داستان غم پنهاني من گوش كنيد
قصه بي سر و ساماني من گوش كنيد
گفت و گوي من و حيراني من گوش كنيد
شرح اين آتش جان سوز نگفتن تا كي؟...
فریدون مشیری
فریدون مشیری
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد...