Recent content by حمید...HaMiD

  1. حمید...HaMiD

    و اينك پرنسس شما...

    خانمها و آقايان و اينك پرنسس شما... خدايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا شكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرت من و نگينم عشق زندگيم باهم ازدواج كرديم و رفتيم خونه خودمون عزيزترينم تا ابد با عشق و شاخه اي رُز در دست در آستانه نگاهت ايستاده ام عشقمان...
  2. حمید...HaMiD

    همسری عزیزم روح بابابزرگ در آسمانها قرین لطف و محمت الهی باد آمین آمین بهت تسلیت میگم عزیزم...

    همسری عزیزم روح بابابزرگ در آسمانها قرین لطف و محمت الهی باد آمین آمین بهت تسلیت میگم عزیزم...
  3. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    ممنونم امضای بسیار زیبایی دارید در پناه خداود باشید
  4. حمید...HaMiD

    سلام داداشی خوبی؟؟ منکه نیستم چون بابابزرگ نگینم فوت کرد راستش کنار جسدش که رفتم خیلی مسیح رو...

    سلام داداشی خوبی؟؟ منکه نیستم چون بابابزرگ نگینم فوت کرد راستش کنار جسدش که رفتم خیلی مسیح رو صدا کردم اما نیومد میدونم چرا چون من اونقدر پاک نبودم که بتوم صداش کنم بهرحال دنیا محل سختی دیدنه و رنج کشیدن... براش از خداوندمون طلب مغفرت کن هرجا که هستی موفق و شاد باشی داداش ادوارد...
  5. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    شب هفت شب هفت دوستان عزیزم فردا مجلس شب هفت بابابزرگه من هم اگه خدا بخواد فردا اونجام ولی ازتون میخوام که همینجا توی باشگاه دوستان برای اون مرحوم شب هفت بگیرن تا روحش شاد بشه و خدا به لطف دعای شما دوستان خوبم روح ایشون رو قرین رحمت و مغفرت خودش قرار بده و تسلی بخش خاطر نگی عزیزم باشه پیشاپیش...
  6. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    از طرف خودم و نگین عزیزم ازتون تشکر میکنم
  7. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    ای مسیح من تو اون لحظه کجا بودی؟؟ همش داشتم تورور صدا می کدم چون تنها تو می تونستی بابابزرگو زنده کنی پس چرا نیومدی؟؟ :crying:
  8. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    ساعت 7 و نیم رسیدم همه توی اتاق بابابزرگ بودن و خودش وی تخت زی یه ملحفه سفید... مادر تا منو دید اشکاش بیشتر شد و عزیزم اومد و توی بغلم بغضش ترکید و بعدش بغض من... پارچه رو از رو صورتش کنار زدن... چه صوت نورانی ایی داشت پیشونیش می درخشید و لباش یه لبخند قشنگ روش بود... هرکاری می کردم نمی تونستم...
  9. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    چه دنیاییه همین روز دوشنبه بود که رفتم پیش عزیزم به خودم گفتم مزاحم پدربزرگ نشم داره استراحت میکنه من برم پیشش پامیشه به خاطر من استراحتش بهم میخوره مزاحمش نشم بذارم استراحت کنه حالش خوب شه آخه جمعه جشن داشتیم اما... چهارشنبه که شد هزار بار به خودم گفتم حیف شد حیف شد...
  10. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    نگین همسر عزیزم با نام کاربری نگین...NeGiN سبز
  11. حمید...HaMiD

    نگین عزیزم با تمام وجودم بهت تسلیت میگم (همه بیایین...)

    :cry::cry: خیلی سریع همه چی اتفاق افتاد 2.30 نصفه شب و همسر عزیزم که پشت تلفن داشت اشک می ریخت و... بابابزرگ رفت...
بالا