یادداشت کن !

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بنویسید
بر بال پرنده
تو از قفس ازادی چون
تو پرنده هستی
پس کنار همسفرت پرواز کن
قفس جای تو نیست
ازادی در این بیکران ابی
جای توست
قفس را بشکن
تا در کنار همسفرت
در این
بیکران
ابی پرواز کنی
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
منطقی حرف زدن با بعضی ها،


حتی از پوشیدن دمپایی انگشتی با جوراب هم سخت تره !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شده ای بَک گِراند ِ تمام ِ ذهنم .
به هرچه فکر می کنم تو هم حضور داری .
امروز نُهمین ماهگرد ِ سال ِ دوم است .
دومین نیستی ِ تو ..
.
 

eelhamm

عضو جدید
روباه گفت: تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن.
شازده کوچولو پرسید: اهلی یعنی چه؟

روباه گفت: یعنی ایجاد علاقه کردن.
شاده کوچولو پرسید: چطوری؟
روباه گفت: با صبوری کردن ...

روباه گفت: ارزش گل تو به قدر ِ عمری‌ـست
که به پاش صرف کرده‌ای ..

شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
- به قدر عمری‌ـست که به پاش صرف کرده‌ام ..

روباه گفت: انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند
اما تو نباید فراموشش کنی
تو تا زنده‌ای، نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی.
تو مسئول گـُلتی...

شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد :
« من مسئول ِ گـُلمَم. »

شازده کوچولو _ آنتوان دوسنت اگزوپری


 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
آهسته بیا

چیزی هم ننویس


نظر هم نگذار


همان که بخوانی بس است


من به بی محلی آدمها عادت دارم



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز باران بی ترانه

گریه هایم عاشقانه

می‌خورد بر سقف قلبم

یاد ایام تو داشتن

می‌زند سیلی به صورت

باورت شاید نباشد

مرده است قلبم ز دستت

فکر آنکه با تو بودم

با تو بودم شاد بودم

توی آن دشت نگاهت

گم شدن در خاطراتت ...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]چقدر احمقانه است از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن ![/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]مثل من که از تو انتظار عشق داشتم …[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
✰ وقـتـے حـس میڪُـنمــ ✰
✰ جآیــے در ایــن ڪُرِه ے خآڪــے ✰
✰ تــو نَفَـسْ میڪِــشــے و مـن ✰
✰ از هــمآטּ نَفَـسْ هآیتـــ ،،، نَفَـسْ میڪِـشَمــ ! ✰
✰ تـو بــآشــ !!! هَـوآیَـتْـــ ! بـویَـتْـــ ! ✰
✰ بَـرآےِ زِنْدِه مآنْـدَنَـمْــ ڪـآفـــے استـــ ... ✰

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صدا میاید
اینجا
ارام و بی صدا
صدا میاید
صدایت
هر لحظه
در گوشم
هست
و هر لحظه
لحظات و خاطراتت بودن
در کنارت با من
هست
و همین
شده همراه من
برای
ادمه زندگیم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هیچ میدانی
امروز نیز
دلم سخت گرفته بود
و تنها
ارام
اشک میریختم
دلم
از همه
چیز از
اعقاید
از افکار
گرفته بود
از انانی که
به خیالشان همه چیز در پول هست و من
مانده ام
پس انسانیت
دوست داشتن احترام یا هر انچه که روزی ارزش محسوب میشد
چه شده اند
همشان فراموش شدند
تنها بی صدا اشک ریختم
به حال خودم
که هرگز نمیتوانم قبول کنم
اعقایدشان را پس همیشه
با انها فرق دارم
پس ارام اشک ریختم و مثل همیشه
با تو دردو دل کردم
و سپس به اغوش
خواب رفتم
تا شاید دلم
ارام گیرد
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا وقتی ازم گرفتی
و بهم بخشیدی فهمیدم
معادله زندگی
نه غصه خوردن واسه نداشته هاست
نه شاد بودن واسه داشته ها!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
او سايه ي من است
دور ِ دور ...
او يك سو
من سويي ديگر !
.
.
.
 

eelhamm

عضو جدید
حرف نزدن دلهر ه ای بود...

و حرف زدن و درست فهمیده نشدن دلهره ای دیگر...

ژان کریستف _ رومن رولان
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز



رويــــا هـــا را ول کــــن دلــــم ...

هيـــــچ او يــي دوستـــت نــداشــته

حـــتــــي او هاي رويـاهايـــت نيـــز بـا او هاي ديــگــــر رفته اند

بــلنــد شو رويــا ديدن بــس است......



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همینکه تو دلم هستی و خبر نداری
همینکه گاهی که سخت میگریم
تنها به این میاندیشم
کاش کسی اشکهایم را پاک میکرد
بی انکه
بخواهد مانع اشک ریختنم شود
 

eelhamm

عضو جدید
عشق - محمود دولت آبادی

عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن ،عاشق بودن بدهد؟ گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست،که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می دارد. می گریاند، می چزاند. می کوبد و می دواند. دیوانه به صحرا!

گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است.دست و قلبش عشق است. در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده . شاید نخواهی هم .شاید هم بخواهی و ندانی .نتوانی که بدانی...

برگرفته از کتاب: جای خالی سلوچ
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یاد داشت میکنم
گاهی چقدر سخت هست
دل تنگی
وقتی دل تنگ هستی
همه چیز
گونه ای دیگر میشود
و من
چقدر
سخت میگذرانم
لحظات دل تنگیم را
 
آخرین ویرایش:

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیــــــــزارم
از هـر مسئلـﮧ اي كـﮧ تنــها راه حلش
گذر { زمان} است...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه سکوت تلخی
در پس روزگار نشسته
اینجا
پشت هر سکوتی
گاهی
حرفهایست که
هرگز بیان نمیشود
ولی روزی شاید
بشود
بیانش کرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
یکی زیر

یکی رو

دستهایمان؛ زیباترین بافتنی دنیا


سارا شاهدی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام مینشینم
روی
اخرین نیمکت پارک
تا نبینم
کسی را
و به ارامی
با یادت
حرف بزنم
تا دلم ارام بگیرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید :






مـــواظـــب خـــودت بـــاش !!!






اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید :






خـــودم هــمــیــشـــه مـــواظـبــتــم !!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد دارم که شبی همدم پروانه شدم

فارغ از زمزمه مطرب و میخانه شدم
همچو پروانه پریشان شدم و خانه خراب
او چو ما گشته غزل خوان و پی باده ناب
 

راضیه (ت)

عضو جدید
امروز هر 3نفرمون دور هم جمع شدیم. من + اونیکه میخواستمش + اونی که میخواستم

ولی قشنگی ماجرا به اینه که دیگه یاد گرفتیم کاری به کار هم نداشته باشیم و فقط نظاره گر باشیم نه گوینده
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میگویند
دل تنگی و دوری درد دارد
میگویم
گاهی
بعضی دردها
انقدر عمیق هستند که
تنها
میتوانی
تماشا کنی
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردم است امشب
سردم است
از وقتی رفته ای
همه چیز در حوالی من منجمد شده
لبخندم سرد است
نگاهم سرد است
سرمای رفتنت از اشکهایم قندیلهای ممتدی ساخته
قندیلهایی در امتداد یک تنهایی بیکران
ببین چه سوزی در گریه هایم هست
چه زخمی در شعرهایم هست
ببین غمهای شبانه مرا
من بی تو نمی توانم
من بی تو ناتوانم
برگرد و با عشقت قندیلهایم را ذوب کن
برگرد و ببین سوز دلم را
سوز نگاههایم را که به افقهای بی تو دوخته شده
مرا ببین
من سردم است
و تنها آغوش تو گرمم می کند...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سال هاست سكوت كرده ام

پاي صحبت دلم در چشم هايم خيره شو !

حرفي اگر مانده

همين حالا چشمانم را بگو ...

شايد كه فردا

چشمانم هم فرو روند در سكوت ...!
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی سر می چرخانم و به گذشته نگاه میکنم !
چقدر خستگی پشت سرم جا مانده . . .
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرزوهایت بلند بود
دست های من كوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مكن
وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای

و به ماه فكر می كنی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
*M.A* یادداشت های شبانه ادبیات 185
floe گریه کن ای دل.......... ادبیات 427
nadernorozi نگاه کن ادبیات 216

Similar threads

بالا